وروجک های کم سن و سال
 
بر علیه آرامش

محل درج آگهی و تبلیغات
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 آقا اسپم بود.به خودتون نگیرین.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 سلام.دیروز کلاس ویولن داشتم.ولی تعطیل شد.خوب اگه قتله،بگید میتونید برید،ولی فقط موسیقی غمگین.آخه این انصافه؟


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 

http://hashtgerd2.persiangig.com/images/(hashtgerd.bloghaa.com)troll221.jpg

بقیه در ادامه مطلب


http://hashtgerd2.persiangig.com/images/(hashtgerd.bloghaa.com)troll223.jpg

http://hashtgerd2.persiangig.com/images/(hashtgerd.bloghaa.com)troll218.jpg

http://hashtgerd2.persiangig.com/images/(hashtgerd.bloghaa.com)troll222.jpg

http://hashtgerd2.persiangig.com/images/(hashtgerd.bloghaa.com)troll220.jpg

 


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 

 

 

 

 

 

بقیه ترول ها در ادامه مطلب ...



 

 

 

 

 

http://a4faran3.ir/wp-content/uploads/2012/06/547074_467993426560162_1205550878_n.jpg

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 اصفهانیه باباش میمیره : روز سوم ختم شلوغ میشه . میره به برادر بزرگش میگه اگه هفتم همینطوری باشه بلال بیاریم بفروشیم

پیام عاشقانه چوپان به نامزدش : چشمان سیاه تو چون پشگلی در سطل شیر است
به لره میگن وقتی حضرت یونس گم شد چی شد؟ میگه سازمان یونس کو تاًسیس شد
ترکه هلو میخوره به هسته اش که میرسه یهو میگه : ای ول گردو هم داره
عروسی دختر ترکه بوده . فامیلهای داماد شعر میخوندن و میگفتن : نون و بنیرو نعنا مادر عروس شد تنا . بابای عروس شاکی میشه میگه : نون و بنیرو بونه بس من انم تو خونه
به ترکه میگن اگه کار بد بکنی توی اون دنیا جلوتو میگیرن، میگه: اشکال نداره، فقط فشارش ندن
دعای غضنفر : خدایا تا زنده ایم ما را از دنیا نبر
غضنفر از کلاس راهنمایی رانندگی میاد بهش میگن بابات فوت کرد ، میگه : مار زدش ؟ میگن آره میگه : از پشت زدش ؟ میگن آره میگه مار مقصره
یارو ماشین تخلیه فاضلاب میخره پشتش مینویسه چشم امیدما به کون شماست
زنه میره کفش فروشی میگه آقا یه جفت کفش میخوام پشتش باز باشه جلوشم منگوله دار باشه توشم گرم باشه یارو میگه اینطوری که شما گفتی پس بیا پاتو بکن تو کون من دیگه




غضنفر با خدا قهر می‌کنه.می‌خواد نماز بخونه میگه 4رکعت نماز ظهر می‌خوانم بههیچکس هم مربوط نیست...!


 

به لره میگن: نظرت راجعه به این 4 مورد چیه؟
1- شخصیت
2- شعور
3- فهم
4- عقل
لره یک کم فکر میکنه میگه: به نظر من این همون چهار محال بختیاریه.
دهاتیه میاد تهران می بینه همه لباس آستین کوتاه پوشیدن تعجب می کنه می گه:
اوا پس اینا چه جوری دماغشونو پاک می کنن...؟

 

به یه ترکه کرگدن رو نشون میدن و ازش میپرسن که شما به این چی میگین؟
ترکه یه نگاهی به کرگدن میکنه و میگه:
ما گُه میخوریم به این چیزی بگیم...!

 

دو تا ماشین با هم تصادف می‌کنند.
افسر میاد و می‌پرسه: کدومتون مقصر بودید؟ 
غضنفر میگه: والله من خواب بودم، ندیدم...!



به غضنفر میگن این شعر از کیه : سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز

میگه نمیدونم یه راهنمائی بکنید.... میگن اسم شاعر تو خود شعره میگه : اهان فهمیدم .. جواد نکونام


 

غضنفر میره دستشوئی زنونه میگیرنش میگن : مگه کوری نمیبینی زنونست؟ میگه من چکار کنم اینجا نوشته: زنا، نه! اونطرف هم نوشته: مردا، نه



 

سره سفره عقد عروس بله نمی گفته. داماد یکم فکر میکنه و با صدای بلند می گه:
عمو زنجیر باف



 


 

غضنفرشب عروسیش پشت به عروس میخوابه عروس میگه چرا اینجوری میکنی؟؟؟
میگه :ازدواج کردم این کثافت کاری هارو بزارم کنار

 

آمریکا: ما به ایران گندم نمیدهیم
غضنفر: به جهنم، نون خالى میخوریم

 

غضنفرزنش دو قلو می زاد به دکتره میگه: دکتر ارزون حساب کن جفتشو ببرم

 

غنضنفر اول محرم پشت ماشینش می نویسه: "خیلی از دستت دلخورم یزید

 

غضنفر چربى خون داشته, دکتربهش میگه: روزى ۶ کیلومتر راه برو! بعد از۳ ماه زنگ میزنه میگه: من الان لب مرزم چه کار کنم

 

غضنفر یتیم خونه میزنه روز اول جلسه اولیا و مربیان میذاره


 

قانون پایستگی جنتی : جنتی نه به دنیا میاد و نه از بین میره فقط از نماز جمعه ای به نماز جمعه ی دیگه منتقل می شه



 

پلیس به غضنفر: اینجا ماهی‌گیری قدغنه!!!
غضنفر: ولی اینجا تابلونزدین!!!
پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین


 

یارانه ی محبت هاتو قطع نکن ، من زیر خط فقر مهربونیاتم

 

مهریه در سال ١٣٩٠ : ١٢۴ نان سنگک طرح قدیم

 

به ترکه میگن باریک الله یعنی چی ؟ میگه یعنی خدا لاغر است

 

خلاصه خبرها در اخبار جمهوری اسلامی: اوضاع در همه جای دنیا از ایران بدتر است

 

به ترکه میگن یه میوه شیرین و آبدار نام ببر. میگه: خیار. میگن خیارکجاش شیرین و آبداره؟! میگه با چائی شیرین بخور نظرت عوض میشه

 

یارو میره نونوایی میپرسه این نونا چنده شاطر بهش قیمت میده! یارو میگه حالا ما بریم یه دوری بزنیم

 

جهان سوم جایی است که در آن کنجد روی نان بربری " آپشن " محسوب می شود

 

اطلاعیه شیطان: تا میتوانید گناه کنید به علت مبلغ بالای قبض، گاز جهنم قطع شده از آتش خبری نیست.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 دو قطره آب ریخت رو مانیتور

اومدم با دستمال کاغذی پاک کنم دیدم قهوه ایه

تعجب کردم ، نگو گــــِـــل درست شده بود !

.

.

.

ما دانشگاه قبول شدیم زنگ زدیم خبر بدیم

گفتیم پیرزن چه میدونه شیمی و مهندسی شیمی فرق داره

گفتم مامان بزرگ شیمی قبول شدم گفت شیمی ؟ یا مهندسی شیمی ؟؟

.

.

.

خنده بازار

 از جوانمردی فقط ایستگاهش مانده

 ایستگاه بعد علی آباد …. !

.

.

.

قدرت بوگاتی ۱۰۰۱ اسب بخاره

قدرت پراید ۶۳ الاغ بی‌بخار !

.

.

.

بقیه جوک ها در ادامه مطلب ...

 


اینقد بدم میاد از این آدمای جَو گیرِ ضایع …

از اون روزی که رفته دانشگا ! یکی در میون انگلیسی میاد وسط حرفاش !

آخه الدنگ عین آدم حرف بزن خوب

تو کخنده بازاره نمیتونی ۲ تا جمله کامل انگلیسی حرف بزنی

حداقل زبون مادریتو خراب نکن :|

.

.

.

دقت کردین ؟

اینایی که میرن کلاس گیتار ، بدون استثنا اولین آهنگی که یاد میگیرن

آهنگ خز شده و ضایعِ “اگه یه روز بری سفر” میباشد

پ.ن : از اساتید محترم خواهشمندیم یکم تنوع به خرج بدید

.

.

.

موقع خواب : بابام : گوشیرو کجا گذاشتی؟

مامانم : بالا سرت ! بابام : چرا بالا سر خودت نذاشتی؟

مامانم : چونکه سرطانزاست ….. !

یعنی عشق میچکه ها !

.

.

.

دیروز رفتم بقالی سر کوچمون یه دختر و پسر دوخنده بازارقلو خوشگل کوچولو تو بقالی بودن

بعدش من لپای دختررو کشیدم گفتم اسمت چیه ؟

پسره عصبی شد گفت زهرا اسمتو بهش نگو

.

.

.

- چطوری بهش بگم دوستت دارم؟

+خیلی راحت بهش بگو

- باشه بیا با تو تمرین کنیم

+باشهخنده بازار

- دوستت دارم

+منم دوستت دارم,خب حالا برو بهش بگو

- بهش گفتم…

.

.

.

شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه !

.

.

.

دقت کردین بیشتر مواقع احساس می کنیم گوشیمون زنگ خورده

بعد که نگاه میکنیم میبینیم یه توهم ویبره ای بیش نبوده؟؟؟

.

.

.

اون تفریحاتی که تو فرجه ی امتحان ها به ذهنم میرسه

تو تابستون به ذهنم نمیرسه! یه همچین وضعیتی داریم الان !!

.

.

.

الان یه مگــس رو مانیتورم ﻧﺸﺴﺘﻪ بود ، ﻣﯿﺨﻮﺍستم ﺑﺎ ﻣﻮﺱ

ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﻨﺪﺍﺯﻣﺶ ﺗﻮ ﺭﯾﺴﺎﯾﮑﻞ ﺑﯿﻦ ! D:

یه همچین آدمینِ توهم زده ای هستم من

.

.

.

ظالم باشی بت میگن حیوون!

مخنده بازارظلوم باشی میگن حیوونی…

.

.

.

دقت کردین تعداد خواننده های ایران ، از شنونده ها داره بیشتر میشه؟

.

.

.

سلامتی اونایی که وقتی دونفری از خیابون رد میشن

همیشه سمت چپ وایمیسن …

 

.

.

.

یکی بود یکی نبود

غیر از خدا هیچ کس نبود(دقت کنید،هیچ کس نبود)

در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند…:|

حالا می فهم،

ما با قصه خواب نمی رفتیم.

همون اول هنگ می کردیم!!!

.

.

.

همه یکی رو میشناسن که تو بازار حمالی میکرده

و بار میبرده الان پولدار شده و نیاوران برج داره !

.

.

.

چرا کل هواپیما رو از جنس جعبه سیاه نمی سازن که بعد همش سالم بمونه ؟

.

.

.

شما یادتون نمیـاد ..

یه زمانی بعد از قیژژژ قیژژژ مودم

میرفتیـم یــاهـو .. Asia Global Chat

توی رومای یـاهـو به طرف PM میزدیم میگفتیم ASL Plz !!

مثل الان تکنولوژی انقد پیشرفت نکرده بود !!!

.

.

.

ناخوانا ترین نوشته روی بسته بندی مواد غذایی ایـرانی

تاریخ انـقـضاء و قیمتـشه !

.

.

.

دقت کردین شعخنده بازارور اگه خریدنیم بود بعضیا از کنارش رد میشدند

 بازم نمی خریدند؟؟

.

.

.

یه بارم اومدم به مهمونا شیرینی تعارف کنم گفتم:

” بفرمایید دهنتونو سرویس کنید”

.

.

.

ایستک خریدم ، در باز کن رو دادم به دوستم

 میگه : با این بازش کنم ؟!!!

میگم پ نه پ !!! روش راست کلیک کن!

اوپن ویت رو بزن ! با اینترنت اکسپلور بازش کن !!

.

.

.

رفتم تو دکه روزنامه خبر بخرم

یه زنه اومده میگه آقا ببخشید آدامسه موزی دارید؟

مرده یه آدامس موزی بهش داده، زنه میگه نه یه طعم دیگشو میخوام !

.

.

.

طرف اومده تو سایت پست سال ۸۸ رو خونده

نظر داده

“خییییییییییییییییلیییییییییی قدییییییییییییمیییییییییییییی بوددددددددد ! “

اخه تو که هنوز حتی بلد نیستی تاریخ یه مطلب رو بخونی بیخود میکنی میای تو اینترنت !

.

.

.

ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه !

قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم !

خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه !

موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی !

پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن !

آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن !

مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن !

.

.

.

اونقدر که ما توی کارای خدا دنبال حکمت می گردیم

خود خدا هم اونقدرا قصد و غرضی تو کارهاش نداشته!

.

.خنده بازار

.

به دوستم میگم میخوام برم سمت گیاهخواری ..

نظرت چیه ؟!

بابام : آفرین پسرم خیلی هم خوبه مگه تو چیت از بـُـز کمتره !!!

.

.

.

یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم

یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم

ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادندنبال من!

یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست

خیلی ریلکس ماشین رو تهه کوچه پارک کردم رفتم

تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان

.

.

.

خطرناک ترین جای دنیا میدونی کجاست؟

مستراحی که سنگش خیلی دور از در است و درش هم قفل نمی‌شود …

.

.

.

یه دوره ای از زندگی دیگه با چیزی خوشحال نمیشی با چیزی هم ناراحت نمیشی

این حال ِ بیتفاوتی خطرناکه

.

.

.

توی دروازه! گل رو لیونل طلایی میزنه!!

حیفه که به این بازیکن بگیم مسی!!!

[سرهنگ علی‌فر - گزارش بازی آرژانتین برزیل]

.

.

.

انقد بدم میاد از اینایی که یه ساعت داری با عشق حرف می زنی

همین که ساکت میشی در میاد میگه من الان باید برم

بعدا راجع بهش حرف می زنیم…احساس بوق بودن می کنه آدم:|

.

.

.

یه رفیق داریم اسطوره ی مشکلاته !

بدشـــــــــانس ، بدهکـــــــــار ، تنـــــــها ، مشروط …!

یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه !

زنگ زدم بهش ، میدونید آهنگ پیشوازش چی بود؟؟

همه چی آرومه… من چقد خوشحــــــــــــالم ..!

.

.

.

اس ام اس طنز و خنده دار

خیلی باحال بود خنده بازارولی ما نبودیم

بعدنا هم خیلی باحاله ولی ما نیستیم !

.

.

.

بعضی ها مثل دستگاه سی تی اسکن میمونن

 فقط تو وجود آدما دنبال عیب میگردن

.

.

.

کره ای : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست

آمریکایی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه ساندویچ گرم غذاب آور نیست

یونانی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه دسته چک عذاب آور نیست

انگلیسی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آور نیست

برزیلی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مسابقه فوتبال توپ عذاب آور نیست

ایرانی : انگار شما تا حالا با dialup کار نکردید!!!

.

.

.

پسره به هزار امید از نامزدش می پرسه

از کجا بدونم منو واسه خودم دوست داری؟

برگشته میگه:

قیافه و هیکل که نداری

بچه مایه دارم که نیستی

اخلاقتم که گند دماغه

به جز خودت چیزی واسه دوست داشتن نمی مونه عزیز دلم !!

.

.

.

خیلی حس بدیه وسط یه بحث جدی متوجه شی

حق کاملا با طرف مقابلته و داری رسما زر میزنی!

.

.

.

طبق آخرین آمار، خانوم ها ۷۰٪ عمر خود را

در جستجوی یافتن آدرسِ ” یه دکترِ خوب ” سپری میکنند!

.

.

.

پـــ نــــ پــــ های جدید

یه عده هم از ته صف عابر بانک خودشونو میرسونن جلو

و میگن آقا بذار من یه شارژ میخام فقط…!

انگار مثلا یه دونه نون میخاد که معطلی نداره :) )

.

.

.

اسمش دمپاییه ولی اصلن دمه پا نیس…

معمولا تو دور ترین نقطه توالت پارک شده..:دی

همیــــــــــــشه همینوجوریه هااا..:)

.

.

.

مسئله اینجاس که اگه قرار بود حکایت

«از دل برود هر که از دیده برفت…» واقعیت داشته باشه

اونوقت نصف مشکلات بشریت حل می شد

.

.

.

ترول های جدید

تو به من می خندی چون من متفاوت هستم

من هم به تو می خندم که فرقی با بقیه نداری

.

.

.

خدایا ….

از اینکه مرا در حد ایوب به حساب می آوری ،

سپاسگذارم … !!

.

.

.

کسانی که در حال رقص هستند

توسط کسانی که صدای موسیقی را نمی شنوند دیوانه انگاشته می شوند !!!

“نیچه”

.

.

.

عکس خنده دار

عشق که آپشن نداره

خودت باش کسی هم اگر خوشش نیومد ، نیومد ، اینجا مجسمه سازی نیست . . .

.

.

.

میگه: چرا زن نمیگیری؟

میگم: مرسی من همینطوری راحتم

میگه :‌آخه ما ناراحتیم تو راحتی :)

.خنده بازار

.

.

+ چقد مامان بابات خوب و مهربونن :)

- واسه اینکه تو اینجایی …

.

.

.

جملات طنز

دو تا تی‌شرت خریدم یکی Small یکی XXL، جفتشم اندازمه :|

.

.

.

پولدارها پله ترقیِشان “برقی” است!

بله آقا جان !

.

.

.

درسته که جواب ابلهان خاموشیست

ولی‌ بعضی مواقع . . .

شما بزن دهنش رو صاف کن تا روشن بشه. لازمه

.

.

.

دقت کردین تو این فیلما که نشون میدن هر کی می افته تو آب

اصلا شنا بلد نیست ولی اون که بیرن واستاده در حد یه غریق نجات کامله!

.

.

.

بهترین مطالب طنز

واقعا واسه آیفون (دربازکن) توی ایران فرهنگ سازی نشد.

می پرسی کیه؟ میگه باز کن،یا میگه منم

خب برادر من دارم سوال ازت می پرسم قشنگ گوش کن

و پاسخ مناسب بده خو میدونم تویی خو میدونم زنگ زدی که در رو باز کنم

خو دارم میپرسم کی هستی لامصب

حالا بماند بعضی وقت ها ازین ور میگیم الو!!!

.

.

.

وقتی میس‌کال برام می‌افته ۵% دلیل ِ چک کردنم اینه ببیم کی بوده!

۹۵%ش واسه اینه که اون آیکون میسکال بالای گوشی بره

.

.

.خنده بازار

این روزها به جای” شرافت” از بعضی انسان ها ، فقط” شر” و” آفت” می بینی..

.

.

.

وصیت نامه یه پنگوئن به پسرش:

پسرم…من این رو در حال فرار از دست یه شیر دریایی مینویسم.

… فقط این رو بدون:

اگه طبیعت تو رو انداخته وسط قطب جنوب،

و هم زمان خشتکت رو تا این حد پایین قرار داده که نتونی بدوی،

و تنها وسیله ی دفاعیت رو دوتا بال قرار داده

که روی هم مساحتشون اندازه یه دمپایی نمیشه،

بدون که طبیعت میخواد چیزی رو بهت بگه…

میخواد اینو بگه که تو فقط یه منبع غذایی هستی!..

.

.

.

خنده بازار

سوار تاکسی شده بودم!

پولو دادم به راننده ، ۱۰۰ تومن برای بقیه پول نداشت!

گفت به جاش یکم جلو تر پیادت میکنم…

.

.

.

ظهر داشتم با دوستم راه میرفتم بهش میگم بیا از تو سایه بریم..

میگه: نه عینک آفتابی دارم؛ باس از آفتاب بریم :|

خدایا نعمتتو شکر ببین با کیا شدیم ۷۰ میلیون :|

.

.

.

خنده بازار

دقت کردین تو همه فیلما ادم پولدارا یا سرطان دارن یا بد بخت بی چاره و تنهان؟

.

.

.

اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتدبگویید اشبتاه کجاست؟؟؟

۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹

یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟:))
اشتباه این هست که
کلمه هسیتد-هستید و اشبتاه-اشتباه
من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!
بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم ؟؟…
حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!
پس بریم اول مهد کودک بخونیم…

حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!
چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟؟؟؟:)))))
ههههههههههههههههه
الوووووووو یبمارستان دیوونه ها؟؟؟؟؟
بیایید این دیوونه ها رو از اینجا ببرید!!!….
هههههههههه

حتی کلمه بیمارستان هم اشتباهه!!:)))
خخخخ خخخخ

خوب سرکار رفنیتا :) )
ااا بازم اشتباه خوندی که رفتنو:))))))


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 وزارت ارشاد شعر «اتل، متل، توتوله» را به دلايل زير ممنوع كرد:

1. وجود كلمات توتوله، پستان و تحريك كودكان 2.استفاده از كشور هندوستان 3.زن كردي 4. ترويج بي حجابي

شعر اصلاح شده:....اتل متل زباله، گاو حسن باحاله، هم شير داره هم آستين، شيرشو بردن فلسطين، بگير يك زن راستين، اسمشو بذار حكيمه، كه چادرش ضخيمه


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 اگر مردي و زني به قصد چت خصوصي (استغفر الله) وارد مسنجر شوند واجب است كه قبل از چت صيغه حلاليت مجازي بين آن دو جاري شود . اين صيغه به صورت لوگو در دسترس همه افراد قرار ميگيرد تا با كليك به روي آن به صورت خودكار جاري گردد. *كليك كردن هر دو مستحب است* بديهي است اين صيغه تنها تا باز بودن پنجره اعتبار دارد و با بسته شدن پنجره چه سهواً و چه عمداً صيغه خود به خود فسخ مي گردد. و من الله التوفيق ....


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 شيخي را گفتند : مدتي است که در شهر شلوار کوتاه رايج گرديده و دختران بسياري اين البسه بر تن مي کنند. در مذمت شلوار کوتاه چيزي بگو تا دختران از پوشيدنش صرف نظر نمايند. شيخ ما خروشيد و گفت:خاموش!!! که شلوار کوتاه را فايده بسيار است و من در مذمتش هيچ نگويم گفتند: يا شيخ ! فايده اش چيست؟؟؟؟ شيخ ما گفت: چون دختران شلوار کوتاه پوشند،  پسرها سر به زير گردند و پايين را بنگرند. چون پايين را بنگرند هم از گزند تيرشيطان در امان مانند هم از شر چاله!



نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 دوستان جاتون خالی جمعه رفتیم بیابون.من با خوشحالی دویدم که یه سنگ اومد جلوی پام و با صورت افتادم توی تپاله های گاو!!!

خیط شدیم رفت.ولی کلی حال کردیم.

چای،بیسکوییت،شکلات،میوه،غذا،آب،درخت،بلبل، و ...................   .


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 جدیدترین سوتی های فیس بوکی
۱۴ مرداد

جدیدترین سوتی ها و گاف های ایرانی و فارسی برگرفته از فیس بوک



سوتی ماه رمضونی

گلاب به روتون بعد از خوردن سحری رفتم دست به آب
مامانم اومده میزنه به در میگه :
حمیییییییید!!
چیزی نخوریا
اذون گفت !!!!!!!!!!!
آخه مادر من نبینی کجام الان ؟؟؟
من O_O



مشکل داشتن دوست دختر شکاک

سال ۸۲-۸۳ یه دوست دختر داشتم که فوق العاده شکاک و الکی بد بین بود که بعدها متاسفانه همسرمم شد،بگذریم اون موقع من دانشجوی بیرجند بودمو اون خانم کرج بود،یه شب که تو اتوبوس بودم که بیام کرج ساعت ۲ نصفه شب زنگ زد بهم گیر که الا و بلا تو دروغ میگی تو اتوبوسی و داری میای معلوم نیست الان خونه ی کدومیکی از رفیقاتی منم که قاطی کرده بودم دیدم هیچ راهی نداره به این دیوونه بفهمونم .بغل دستم احسان یکی از دوستام نشسته بود دست به دامنش شدم که احسان جان عزیزت یه کاری بکن وگر نه فردا برسیم بد بختم احسانم نامردی نکرد یهو داد زد جمــــــــــال محمد و آل محمد صلوات یهو همه مسافرا از خواب پریدن و اولین ایست بازرسی وسط کویر یه جایی به اسم خوربیابانک از اتوبوس انداختنمون پایین


جدیدترین سوتی های فیس بوکی
۱۴ مرداد

جدیدترین سوتی ها و گاف های ایرانی و فارسی برگرفته از فیس بوک



سوتی ماه رمضونی

گلاب به روتون بعد از خوردن سحری رفتم دست به آب
مامانم اومده میزنه به در میگه :
حمیییییییید!!
چیزی نخوریا
اذون گفت !!!!!!!!!!!
آخه مادر من نبینی کجام الان ؟؟؟
من O_O



مشکل داشتن دوست دختر شکاک

سال ۸۲-۸۳ یه دوست دختر داشتم که فوق العاده شکاک و الکی بد بین بود که بعدها متاسفانه همسرمم شد،بگذریم اون موقع من دانشجوی بیرجند بودمو اون خانم کرج بود،یه شب که تو اتوبوس بودم که بیام کرج ساعت ۲ نصفه شب زنگ زد بهم گیر که الا و بلا تو دروغ میگی تو اتوبوسی و داری میای معلوم نیست الان خونه ی کدومیکی از رفیقاتی منم که قاطی کرده بودم دیدم هیچ راهی نداره به این دیوونه بفهمونم .بغل دستم احسان یکی از دوستام نشسته بود دست به دامنش شدم که احسان جان عزیزت یه کاری بکن وگر نه فردا برسیم بد بختم احسانم نامردی نکرد یهو داد زد جمــــــــــال محمد و آل محمد صلوات یهو همه مسافرا از خواب پریدن و اولین ایست بازرسی وسط کویر یه جایی به اسم خوربیابانک از اتوبوس انداختنمون پایین



چگونه حال یکی رو یگیریم



یه بار شماره موبایل رفیقمونو با عنوان { به تعداد صد نفر کارگر با حقوق ۹۰۰ هزار تومان + بیمه نیاز مندیم } ازش ۱۰ تا چاپ کردم بردم زدم جا های شلوغ تهران . هیچی دیگه دهنش سرویس شد اومد التماس کرد جون مادرت بگو کجا ها اینارو چسبوندی من برم بکنم



گاف عظیم عروس خانواده



پسرم تازه بدنیا اومده بود
یروز تازه پوشک شو باز کرده بودم صدای باز شدن در اومد فک کردم شوهرمه
دودول پسرمو گرفته بودم دستم گفتم: فرزاد بیا نیگاه دودولش عین خودته نیگا مال تو هم اینجاش اینجوریه ولی شوهرم هیچی نگفت
چشتون روز بد نبینه سرمو عقب برگردوندم که برادر شرهرم وایستاده بود
هیچی دیگه حیثیتم به باد رفت تا یه ماه نمیتونستم باهاش چش تو چش شم



سوتی خفن خنده دار اشتباه لپی

چند روز پیش رفته بودم برای ثبت نام اموزشگاه.منشی اونجا هم یک پسر خوشتیپ و خوشگلی بود که داشت تند تند درباره ی مدارک لازم جهت ثبت نام توضیح می داد.من اومدم بپرسم کارت ملی یا کپی کارت ملی نمی دونم یه دفعه چی شد گفتم:کورته ملیا ؟ اونم نه گذاشت و نه برداشت گفت ها ها کورته ملی!!!!

سرکار گذاشتن دایی



خونه مادربزرگم بودم,با پسر عمه ام داشتیم فوتبال بازی میکردیم (peseمعروف :دی)ساعت۶ صبح شده بود.عموم اومد بره دسشویی گیجه خواب بود.ایستاد دمه در شرو کرد به در زدن.منم از روی شیطنت گفتم إحـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم Smile )))).بازم در زد بازم گفتم إحــــــــــــم.بیچاره دیگه رفت خوابید.فک کرد کسی داخلهTongue
من و پسر عمم =)))))) یکی باید مارو جم میکرد از رو زمینSmile)))
عموووم:|



پسر خوشگل

سوار تاکسی بودم صندلی پشت دم پنجره نشسته بودم یه پسرم صندلی بغل راننده نشسته بود . من یه لحظه نگام افتاد تو آئینه بغل دیدم چه خشگله پسره منم نگاه می گنه . چند بار چشم تو چشم شدیم . از ماشین که پیاده شدم دیدم کرایه نو حساب کرد :O
برادرم بود Smile ))))))))))))))))))

ویار کردن
یه مدت تو خونه افتاده بودم و بد جوری مریض بودم. یه روز هوس شیرینی کردم. پول دادم به داداشم (که اون موقع ده ـ دوازده سالش بود) گفتم برو یه کم شیرینی تر بگیر.
آماده شده بود بره که موقع پوشیدن کفش، ازم پرسید: راستی به چه مناسبتیه؟ گفتم: هیچی.
همین طور که نیشش باز بود، گفت: بگو دیگه. گفتم: ویار کردم. پرسید: ویار دیگه چیه؟ گفتم: زنهای حامله وقتی میخوان بزان، هوس خوراکیهای مختلف میکنن. بهش میگن ویار.
داداشم یه مکثی کرد، بعد نیشش بسته شد، بعد اخم کرد، بعد پول رو انداخت زمین و گریه کنان رفت تو اتاق.
به مامانم گفتم: این چش شد؟ رفت و برگشت گفت: هیچی. پسرم غیرتیه. ترسیده بره شیرینی بگیره، مردم بفهمن داداشش حامله است!!!
سوتی در دانشگاه
یه بارم کلاس آزمایشگاه داشتم جلسه اولم بود، چون ۱۰ دقه دیر رسیدم نه استادو میشناختم نه میدونستم کلاس کجاس با عجله رفتم سر یه کلاس دیگه نشستم. (۳جلسه از اون کلاس میگذشت)
اسما رو که خوند اسم من تو لیست نبود واسه همین لیستو گرفتم رفتم آموزش با هزار بدبختی یه لیست جدید گرفتم که اسممو تو اون لیست وارد کرده بودن! به طور کاملا اتفاقی آخرای کلاس فهمیدم که چه گندی بالا آوردم کلاسو اشتباهی اومدم.
هیچی دیگه تا یه هفته از خجالت تو دانشگاه آفتابی نشدم :|
بستنی مجانی
اعتراف می‌کنم بچه که بودم از اونجایی که عاشق بستنی بودم رفتم به بقال محلمون گفتم آقا رضا مامانم عاشق شما شده ولی‌ روش نمی‌شه بیاد بگه… اگه می‌شه با مامانم عروسی‌ کنین…می‌خواستم روزی ۱۰ تا بستنی مجانی‌ بخورم…ولی‌ بعدش بجای بستنی از مامانم کتک خوردم :دی
سوتی ایرانی دوغ آبعلی
اعتراف میکنم یه بار تو جمع خانواده نشسته بودیم همه بودن خاله عمه دایی عمو همه.بعد من جو گیر شدم گفتم بزار یه حرفی بزنم میخاستم به عموم بگم عمو شما تاحالا دوغ ابعلی خوردی برگشتم گفتم عمو شما تاحالا دوله ابعلی خوردی برای ده ثانیه سکوت شد بعد یه دفعه همه منفجرشدن منم از خجالت مردم
سوتی در خرید
اعتراف میکنم که یه بار با مامانم رفته بودم بازار بعدش اشتباهی دوساعت دنبال یه زنه دیگه رفتم تو این مغازه تو اون مغازه.تازه نظرم میدادم اینو بخر اونو بخر .بعد که زنه برگشت طرف من فهمیدم مامانم نیس.بنده خدا زنه ام هیچی نگفت
دزدی از شیرینی فروشی ها
اعتراف میکنم بچگیام با دوستام از یه شیرنی فروشی که ویترینش جلو در بود دزدی کردیم
به این صورت که ۲نفر سر شیرنی فروش رو گرم میکردن منم مثل این دزدای حرفه ای شیرنی کش میرفتم! کلا در کودکی به خیلی جاها دستبرد زدم…


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه

شکلی هستند؟" 

خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت.

درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی

داشت که دهانش آب افتاد.! 

افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می آمدند. آنها

در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده

بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُر

کنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و

قاشق را در دهان خود فرو ببرند.. 

مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی!" 

آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک

ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت! 

افرادِ دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل

بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: "نمی فهمم!" 

خداوند جواب داد: "ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به

همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند!" 

وقتی که عیسی مسیح مصلوب شد، داشت به شما فکر می کرد! 

((تخمین زده شده که 93% از مردم این متن را برای دیگران ارسال نخواهند کرد. ولی اگر شما جزء آن 7%

باقی مانده می باشید، این پیام را با تیتر "7%" ارسال کنید 

من جزء آن 7% بودم! و به یاد داشته باشید، من همیشه حاضرم تا قاشق غذای خود را با شما تقسیم

کنم !


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 *** یکی از دوستام تعریف می کرد : "با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء 5-6 ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش. منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم .یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی. خلاصه حل شد.یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم...سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی...رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود؟گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم.خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟گف بله و یکی داد..رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین. الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام . ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم! یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت...! بعد منو صدا کرد جلو گفت این چی بود دادی به خورد من؟ گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم! کار همین شکلاته بود!شما درکم نمیکردین! خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!
***
نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند.!!!


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:, توسط حسین
 

[تصویر:  01.jpg]
این یعنی اینکه دخترا شکلات هستند و پسرا مگس و حجاب مثل پوست شکلات می مونه! 
حالا به سوالات زیر جواب دهید: 

1- دختری که در محل کار حجاب را رعایت می کند 
ولی در خانه پارتی می اندازد چه نوع شکلاتی است؟ 
الف- شکلات مغزدار 
ب- شکلات رژیمی 
ج- شکلات دو رنگ 
د- هات چاکلت 
---------------------------------------------------------------------- 
2- اگر نسبت دخترهای بدحجاب به پسرهای دخترباز مانند 
نسبت شکلات باشد به مگس، نسبت پسرهای دخترباز به بچه مثبت ها مانند نسبت … 
الف- مگس بالدار است به مگس بی بال 
ب- مگس سالم است به مگس دیابتی 
ج- مگس معمولی است به خرمگس 
د- مگس سمج است به مگس بی بخار 
---------------------------------------------------------------------- 
3-اصطلاح (( شکلات پیچ )) به چه معنی است؟ 
الف- دختری با حجاب خفن که فقط یک چشمش بیرون است 
ب- میت کفن شده 
ج- کسی که دوست دخترش او را پیچانده باشد 
د- الف و ب صحیح است 
---------------------------------------------------------------------- 
4- پسری که با دخترهای گشت ارشاد دوست می شود چه نوع مگسی است؟ 
الف- خرمگس 
ب- مگس نابینا 
ج- مگس سرکه 
د- مگس قانع 
---------------------------------------------------------------------- 
5- اگر دخترها شکلات باشند و پسرها مگس نقش گشت ارشاد برابر است با … 
الف- خرمگس معرکه 
ب- پشه بند 
ج- بسته بند سیار 
د- صاحب قنادی
 


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:, توسط حسین

سلام.بالاخره من از یه عمر اومدم تا یه دستی به سر این وبلاگ بکشم.

حالا من میخوام  یه ویولن بخرم.نظرتون چیه؟به نظر کدوم ساز رو یاد بگیرم بهتره؟

به این دلیل ویولن انتخاب کردم که به موسیقی و ساز های کلاسیک علاقه مندم .

حالا اینم چند عکس از ویولن حالشو ببرید.

 
 
 
 
 

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 12 تير 1391برچسب:, توسط حسین

 سلام.انجمن آرسی یه انجمن تفریحی-آموزشی-خبری هست که درباره ی هواپیما-ماشین و هلیکوپتر های سوختی و کنترلی صحبت میکنه.حتما بیاین توی این سایت.یادتون نره.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, توسط حسین

 محل اقامت:فارس.داراب

رنگ مو:مشکی

رنگ چشم:مشکی

شکم:بزرگ

اخلاق:گند-خوب

جنبه:بستگی دارد

مدرسه:استعداد های درخشان

کلاس:اول راهنمایی

شعبه:ب

ولی کلا هم مدرسه ای باحالیه.ایول داره.


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, توسط حسین

 سلام.امتحان دارم.بیکار بودم اومدم خیر سرم مطلب بذارم.دیدم چون ویندوزم تازه عوض شده کیبوردم فارسی نداره.اومدم اون رو فعال کردم.الآن هم تویه سایت باحال در باره ی خرید هواپیما هستم.یکی از دوستام به نام "سید مهدی احمدی"دائم داره تو این وبلاگه جاسوسیم میکنه.راستی اینم وبسایت باحال"iranparvaz.net"


نوشته شده در تاريخ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط حسین

 پسرها : 


۱ - با ماشین میرن سراغ بانك، پارك میكنن، میرن دم دستگاه عابر بانك
۲ كارت رو داخل دستگاه میذارن
۳ كد رمز رو میزنن و مبلغ درخواستی رو وارد میكنن
۴ پول و كارت رو میگیرن و میرن

دخترها :

۱ با ماشین میرن دم بانك
۲ توی آینه آرایششون رو چك میكنن
۳ به خودشون عطر میزنن
۴ احتمالا" موهاشون رو هم چك میكنن
۵ توی پارك كردن ماشین مشكل پیدا میكنن
۶ توی پارك كردن ماشین خیلی مشكل پیدا میكنن
۷ بلاخره ماشین رو پارك میكنن و میرن دم دستگاه عابر بانك
۸ توی كیفشون دنبال كارتشون میگردن
۹ كارت رو داخل دستگاه میذارن، كارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه
۱۰ كارت تلفن رو میندازن توی كیفشون
۱۱ دنبال كارت عابر بانكشون میگردن
۱۲ كارت رو وارد دستگاه میكنن
۱۳ توی كیفشون دنبال تیكه كاغذی كه كد رمز رو روش یادداشت كردن میگردن
۱۴ كد رمز رو وارد میكنن
۱۵ ۲ دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن
۱۶ كنسل میكنن
۱۷ دوباره كد رمز رو میزنن
۱۸ كنسل میكنن
۱۹ به دوست پسرشون زنگ میزنن كه طریقهء وارد كردن كد صحیح رو براشون بگه
۲۰ مبلغ درخواستی رو میزنن
۲۱ دستگاه ارور (خطا) میده
۲۲ مبلغ بیشتری رو درخواست میكنن
۲۳ دستگاه خطا میده
۲۴ بیشترین مبلغ ممكن رو درخواست میكنن
۲۵ انگشتاشون رو برای شانس روی هم میذارن
۲۶ پول رو میگیرن
۲۷ برمیگردن به ماشین
۲۸ آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۲۹ توی كیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن
۳۰ استارت میزنن
۳۱ پنجاه متر میرن جلو
۳۲ ماشین رو نگه میدارن
۳۳ دوباره برمیگردن جلوی بانك
۳۴ از ماشین پیاده میشن
۳۵ كارتشون رو از توی دستگاه عابر بانك برمیدارن
۳۶ سوار ماشین میشن
۳۷ كارت رو پرت میكنن روی صندلی كنار راننده
۳۸ آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۳۹ احتمالا یه نگاهی هم به موهاشون میندازن
۴۰ راه میفتن و میندازن توی خیابون اشتباه
۴۱ برمیگردن
۴۲ میندازن توی خیابون درست
۴۳ پنج كیلومتر میرن جلو
۴۴ ترمز دستی رو آزاد میكنن ( میگم چرا انقدر یواش میره ها )
۴۵ به حركت ادامه میدن.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فکر کنم مطلب تکراری باشه.


نوشته شده در تاريخ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط حسین

 سلام.چند وقت نبودم.ببخشید.سال نو مبارک. نظرات کمه.وضع مدرسه خراب.معلما عصبانی.اردو رو که لغو شد.شهریه گرون.نامردی زیاد.نمرات متوسط.سال تموم شد و معلما سگ تر.یعنی معلم و مدیر و ناظم و معاون و .................. کلا خر،نامرد،خسیس،سگ،بی منطق(ابته خودم هم آنچندان منطقی نیستم).تنها امیدم شمایین و ورزش اسکیت.از معلم مهربونم آقای سعید شاطری هم ممنونم.آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآهای اونایی که این مطلب رو میخونید داراب خیلی هم شهر له و نابودی نیست.اسکیتی ها حتما نظر بدن.بابا حس وب نیست(نام مستعار فردی میباشد)حالا بیا و حس رو ببین.راستی شما اگه دختر خالتون رتبه 22 پزشکی بود و دختر عمو و پسر خالتون دانشجو ی دکترای فیزیک و دختر خاله ی اونیکیتون رتبه522 پزشکی و خودتون هم از درس متنفر چیکار میکردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, توسط حسین

 سلام.فقط قبل اینم خلاصه زندگی علی گیتور از 10 سالگی تا حالا
توجه : تمام مطالب رو خود دی جی علی گیتور عزیز در مصاحبه با شبکه تپش (pdc ) گفته 
اسم من علی مواساط هست به همین دلیل اسممو دی جی علی گیتور گذاشتیم (علی گیتور یعنی سوسمار) 29 سالمه و در ۱۰ مارس ۱۹۷۵ در تهران متولد شدم.
لنز پیشنهاد اسپانسرم بود که با این لنزها چشمهای من شبیه به سوسمار بشه!!!
تو یازده سالگی تو عروسی ها مجلس گرمی میکردم.
تو 13 سالگی از ایران خارج شدم و به دانمارک رفتم ، بعد چند سالی کلاس پیانو رفتم و بعد از تموم شدن دبیرستان به دانشگاه موسیقی رفتم و بعد از اون هم دکترا موزیک (رهبری) رو گرفتم.
من هم آهنگسازم و هم دی جی و رهبری گروه رو هم دارم.
در موقعی که تو دانشگاه بودم یه اتاق کوچیک دانشگاهی داشتم و درآمدم خیلی کم بود و چند تا دستگاه خریدم که توی همون اتاقم بود و من یادم بعضی موقه ها زیر همون دستگاها (میکس ) میخوابیدم (چون جا نبود تو اقاقم) بعد با همین در آمد کم با این که دانشگاه میرفتم 3 تا کار داشتم که پولم برسه بتونم پول این دستگاها رو بدم.
خلاصه با یکی از دوستام صحبت کردم و اون گفت یه دیسکو میشناسم که یه دی جی لازم داره به من گفت اگه درآمدت کمه میتونی اینجوری بیای پول در بیاری!!! خلاصه به علاوه ی کارهایی که داشتم ، جمعه ها و شنبه ها به این دیسکو میرفتم و اونجا دی جی بودم.بعد یواش یواش علاقم به آهنگهای دیسکویی و تکنو و کلوپی زیاد شد .
البته من خودم به آهنگهای ایرانی علاقه دارم ولی دوست داشتم از همون اول بیام در میون اینا و در موزیک خودشون دوست داشتم که بزنم بالا که شکر خدا همین اتفاق هم افتاد ، سال پيش هم به من جایزه ای دادن از طرف دانمارک بخاطر بهترین آهنگساز اونجا و بهترین دی جی اروپا ، و همین الان هم خواننده های بزرگ اروپا دارن زنگ میزنم و از من میخوان براشون آهنگ بسازن!!!!!!!!
من 15 سال تو دانمارک بودم وسال پیش از دانمارک اومدم بیرون و الان هم 5/2 هست که در جنوب سوئد هستم؟؟!!؟؟!!؟؟
سوال و جواب از دی جی علی گیتور
فکر میکردی این آهنگها اینقدر در ایران سروصدا کنه و مردم بدون اینکه بدونن تو یک ایرانی هستی اینجوری با این آهنگها رابطه برقرار کنن؟
اصلا هیچ وقت و من خیلی خوشحالم . البته خیلی ها اول فکر میکردن که من عرب هستم چون توی آلبوم اولم که آهنگ عربی درست کرده بودم و میکسش کرده بودم به یه آهنگ تکنو و بعضی ها هم فکر میکردن من هندی هستم. ولی من یک ایرانی هستم و به این افتخار میکردم و هیچ وقت فکر نمی کردم این آهنکها داخل ایران و خاورمیانه گل کن.
تا حالا به این فکر کردی که یه آهنگ عربی درست کنی با ریتم تنپو و تکنو؟
بله ، من الان دارم آلبوم سومم رو درست میکنم و در آخر کار آلبوم سومم هستم و در یکی از این آهنگها فارسی توش خونده شده و من اولین بار اینو تو دوبی که سال پیش رفته بودم اجرا کردم و ملت خیلی خیلی خوششون اومد که این آهنگ میاد توی آلبوم سوم من.
اسمش چیه؟

Music Is My Language

خودت فارسی شو خوندی؟

نه ، یه آقایی هستن که خواننده ی ایرانی هستن و آلبوم خودشونم یواش یواش داره میاد ، که یعنی من با این آهنگ خودم این آقا رو دارم معرفی میکنم ، در واقع ایشون فارسی شو میخوانه و من انگلیسی شو.

آلوم سومت کی میاد بیرون؟
آلبوم سوم داره تموم فکر کنم که 2 ماه دیگه بیاد بیرون و دلیل اینکه آلبوم سومم اینقدر طول کشیده یعنی من 2 سال روی این آهنگها کار کردم به خاطر این بود که داشتم برای یه سری ار خواننده های انگلیسی ، سوئدی ، آمریکایی آهنگ درست میکردم.
فکر اومدن به آمریکا رو داری؟
من خیلی دوست دارم بیام آمریکا که سرم خلوت تر شه من میام.
تو که از دوازده سیزده سالگی از ایران اومدی بیرون چطوری خوب فارسی صحبت میکنی؟؟؟
من یه خواهر بزرگ دارم که در دانمارک زندگی میکنه ، و دو تا خواهر و یه برادر دیگه دارم که در آلمان زندگی میکنن و چون دوست فارسی زبان هم نداشتم تنها کسی که من باهاشون فارسی صحبت میکردم همین خواهر و برادم بودن و یه چیزی برای من خیلی مهم بود که آدم هر چی میخود باشه ( ملیونر باشه و...) نباید فراموش کنه که از کجا اومده و هر وقت که با خواهرام و برادرم حرف میزدم برای من یه تمرین بود که فارسی رو از یاد نبرم.
الان جایی برنامه اجرا می کنی؟
بله من به تازگی در روسیه ، مسکو برنامه داشتم و به طور کلی کنسرتهای من در اروپا هست.
این ریش و سیبیل رو همیشه همین طوری نگه میداری؟
آره دیگه من یاد گرفتم صبهای زود که از خواب پا میشم نباید ریش و سیبیلمو بزنم اگه بزنم خراب میشه. به هر حال آدم با ید نیم ساعت / یه ساعتی روش کار بزاره دیگه.
من شنیدم دفعه ی قبل که تو دوبی کنسرت داشتی فارسی صحبت کردی و سالن منفجر شده؟
یه آقایی که مسئولیت کنسرت رو به عهده داشت به من گفت که میدونی چقدر ایرانی امشب میان ، گفتم نه به خدا ، گفت هر هواپیمایی که از تهران اومده دوبی همه بچه های ایرانی هستن که از تهران اومدن اینجا و بیشترینشون هم نمی ودونن که تو یه ایرانی هستی ، من خوشحال شدم و تصمیم گرفتم تا ایناره سورپرایز کنم بعد وسط کار موسیقی رو Stop کردم و به اینگلیسی گفتم اینجا ایرانی هست همه ی دستها رفت بالا و دفعه ی دوم هم این سوال رو کردم و لباسم رو در آوردم و روی لباس زیری من نوشته شده بود ایران که خیلی مرددم خشححال شدن ولی اونجا هم هنوز مردم نمی دونستن که من میتونم فارسی صحبت کنم. خلاصه دوباره کنسرت رو ادامه دادیم و کنسرتم تموم شد دوباره صدا رو Stop کردیم و اول برای کسانی که انگلیسی بودم و اومده بودم به انگلیسی گفتم دیگه میخوام یه چند کلمه ای حرف بزنم. و وقتی که من ( به فارسی ) گفتم سلام به همه ی بچه های ایرانی که امشب تشریف آوردن دیگه شما باید استدیو رو میدیدین یعنی اگه اون استدیو سقف داشت سقفش میومد پایین . که بعضی ها شروع کردن به گریه کردن که من اشک اوناره دیدم اشک تو چشمام جمع شد و خودم برای اولین بار رو صحنه اشکم در اومد . و این دفعه ی اولی بود برای من که 80 در صد از تماشا چیا ایرانی بودن.از خوندن توجه داشته باشین که توی این مصاحبه علیگیتور به زبان شیرین فارسی حرف زداه!


نوشته شده در تاريخ جمعه 28 بهمن 1390برچسب:, توسط حسین

 سلام.یاس جدید ترین آهنگش رو با علیگیتور خونده.اینا هم لینکشون.

فقط قبلش بگم که متنش اینه:میبینی که ریلکس بدنم واسه حرکت بی نقص قدمم رو ورق میلغزه قلمم


هه؛ داره میرقصه کلمم * من اومدم سرم گرمه هدف * میگی نگو طرف عقبگرد

وگرنه که نه تو نه من نه حرکت * پس با صد و نود، نود چند درصد که شرط و من بستم

که حتی در اشد دردم من * میدونم که بی شک، برندم * من سرکشم و سر سختم

من کله شق و تک دندم * من قلب شهر در دستم

من یه ارتشم که در بد نسل، جنگ غرب و شرق بد خستم

عقربه ها رد میشن، تیک تیک * مثل رود رانــر هی میگن میگ میگ

علی هی پشت هم پیچید * یاس قدرت و تو این بیت دید * هه هه ریتمیک میگم

هی تو، گوش میدی به یاس و علیگیتور * مقصد رو به اوج قلست تو پیش برو بدون

نویگیتور ...

اینا هم لینک دانلود:

                                                            دانلود آهنگ با کیفیتmp3 320

Dj Aligator Feat. Al Agami & Yas - Trash The Club

دانلود آهنگ با کیفیت OGG64

 

                                                                                    دانلود آهنگ با کیفیت MP3 128

                                                                Dj Aligator Feat. Al Agami & Yas - Trash The Club      

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:, توسط حسین

 ۱. داوينچي همزمان با يك دست مي نوشت و با يك دست نقاشي مي كرد ! 
  
۲. هيتلر از مكان هاي بسته وحشت داشت ! 
  
۳. مار مي تواند تا نيم ساعت بعد از قطع شدن سرش نيش بزند ! 
  
۴. هر انسان تا ۸ دقيقه بعد از قطع گردنش هنوز به هوش است ! 
  
۵. اغلب مارها ۶ رديف دندان دارند ! 
  
۶. وقتي به خورشيد نگاه مي كنيد ۸ دقيقه قبل از آن را مشاهده مي كنيد ! 
  
۷. قلب ميگو در سر آن واقع است ! 
  
۸. ظروف پلاستيكي تقريبا ۵۰ هزار سال در برابر تجزيه مقاومند ! 
  
۹. حدود ۲۵۰ نفر از محققان ناسا ايراني هستند و رئيس كامپيوتر ناسا يك ايراني است ! 
  
۱۰. دانشمندان دريافته اند مورچه ها هم مانند انسان ها صبح ها خميازه مي كشند ! 
  
۱۱. حس بويايي مورچه با سگ برابري مي كند ! 
  
۱۲.  آيا مي دانستيد تصميم بر اين بود كه كوكا كولا به عنوان دارو استفاده شود ؟! 
  
۱۳. با ۳۰ گرم طلا مي توان نخي به طول ۸۱ كيلومتر درست كرد ! 
  
۱۴. فنلاند از ۱۷۰ هزار و ۵۸۵ جزيره تشكيل شده است ! 
  
۱۵. زمين در آغاز پيدايش ۲۰۰۰ بار بزرگتر از حجم كنوني اش بود ! 
  
۱۶. در زبان عربي براي كلمه شمشير ۸۵۰ واژه مختلف وجود دارد ! 
  
۱۷. گرانترين كفش دنيا ۱ ميليارد و ۷۰۰ ميليون تومان است ! 
  
۱۸. براي تخمين زدن حشره هاي روي زمين كافيست به ازاي هر انسان ۲۰۰ ميليون حشره ريز و درشت در نظر بگيريم ! 
  
۱۹. كوسه با شنيدن ضربان قلب طعمه خود، آن را پيدا مي كند ! 
  
۲۰. فيل تنها حيواني است كه نمي تواند بپرد ! 
  
۲۱. قلب وال در هر دقيقه فقط ۹ بار مي زند ! 
  
۲۲. ايرانيان در انگليس ثروتمندترين قشر هستند حتي ثروتمندتر از ملكه اليزابت ! 
  
۲۳. در سال ۱۳۸۰ تعداد گوسفندان زلاندنو ۴۴ ميليون راس اعلام شد در حالي كه جمعيت اين كشور ۴ ميليون نفر بود ! 
  
۲۴. قوه چشايي پروانه در پاهاي آن تعبيه شده است ! 
  
۲۵. جوانان هندي شادترين و ژاپني ها افسرده ترين هاي جهان هستند ! 
  
۲۶. مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتي است كه تلويزيون مي بينيد ! 
  
۲۷. ۹۰% سم مار از پروتئين تشكيل شده است ! 
  
۲۸. چشم انسان معادل يك دوربين ۱۳۵ مگا پيكسل عمل مي كند ! 
  
۲۹. آب دريا بهترين ماسك صورت است ! 
  
۳۰. سرعت عطسه يك انسان برابر است با ۱۶۰ كيلومتر در ساعت


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, توسط حسین

 سلام.امروز(حلا شما فکر کنید یه روزی بوده)خیلی روز خوبی بود.اولش دوتا معلم خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی مهرونم،یعنی آقای اخلاقی و حاج ابراهیمی(که معلم درس های مورد علاقه ام هم هستند)بامن خیلی خوب بودند.راستی،درنظر دارم یه مقاله در مورد فیزیک ذره ای بنویسم.خیلی فلسفیه.یه قسمتی از اون که موضوع تز دکتر حسابی هم بوده (ولی من از کلاس پنجم بدون اطلاع قبلی بهش پی بردم)میگه که:((ماده نهایتی است که بر بی نهایت غلبه کرده.))این جا به بی نهایت بودن ذرات ماده اشاره داره.یعنی هر چیزی که توی ماده وجود داره بازم از یه چیز دیگه ساخته شده.ولی خود ماده نهایته.حالا بگذریم.راستی بهنظر شما اگه اینو بنویسم بهتره یا یه مقاله در مورد پاد ماده؟بهم نظر بدین.منتظرم.دوستتون دارم.بای


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:, توسط حسین

سلام.ببخشید یه چند روز نبودم. ینی چند ماه.به دلیل درس ها بود.به مطلب قبلی هم مراجعه کنین.از این به بعد ینی بعد از امتحاناتم سعی میکنم بیشتر بیام.خدافظ.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:, توسط حسین

 سلام.یه چند وقت بود نیومده بودم.به خاطر درس ها بود.هفته ای دو تا امتحان.این انصافه؟تازه ما که خیلیییییییییییییییییییییییییییییییی تیزهوشیم چرا نباید مدرسمون هوشمند باشه؟به خاطر این که تو یکی از مناطق دور افتادهی فارس که به شکل عجیبی مدرسه ی طیظ حوشان اومده داخلش.تازه مسئول آزمایش گاهمون هم که خصیصه؟!!؟!؟!؟بابا مگه سولفات مس چنده؟نذاشت باهاش بلور بسازیم.گارگاه کامپیوتر هم که نداریم.یعنی داریم.ولی داغونه.میدونم که اشک تو چشماتون جمع شده.پس دیگه نمیگم.راستی یه موضوعی هست که خیلی من رو ناراحت میکنه.نظراتم خیلی کم شده.از هر 12 نفر فقط یکی میده.از این به بعد تا نظرات یه پست از 10 بالا تر نره مطلب نمی ذارم.از همین پست.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:, توسط حسین

 برو تو ادامه ی مطلب.به درد میخوره.



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:, توسط حسین

 سلام.براتون یه چیزایی از این بازی گذاشتم.برو تو ادامه ی مطلب...



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:, توسط حسین

 برو تو ادمه ی مطلب...



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ جمعه 29 مهر 1390برچسب:, توسط حسین

 ثور یا Thor خدای آذرخش در اساطیر اسکاندیناوی، پسر اودین و یورد و یکی از قدرتمندترین خدایان است. او با سیف، یکی از ...



ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:, توسط حسین

آهای http://only-dokhi.loxblog.com نمی دونم چرا با پسرا بدی؟اگه بد نیستی پس چرا جک دختر ها رو نمی گی؟بهت نظر دادم.ببینم جوابم رو چی میدی؟رو کم کنیه ها؟!با شه منم کم نمیارم.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:, توسط حسین

  سلام.یه پیشنهاد با حال داشتم.

اگه یه روز معلم عجیب و غریب حرفه و فن بهتون گفت که یه چیز عجیب بسازین این خوبه.

مراحل ساخت ساعت زنگ دار خروسی!

مرحله یک-شیشه ساعت دیواری را بشکنید.

مرحله دو-عقربه ی دقیقه شمار ساعت را بکنید.

مرحله سه-به عقربه ی ساعت شمار یه تیکه چوب وصل کنید.

مرحله چهار-به نوک چوب یه چاقوی سبک ببندید.

مرحله پنج-چوب رو طوری تنظیم کنید که سر ساعت مقرر زاویه ی 2 درجه(چاقو رو به بالا)ایجاد کند.

مرحله شش-یک خروس را با پای بسته به کنار ساعت ببندید.(خودتان فکری برای آب و دانه اش بکنید!)

مرحله هفت-منتظر بمانید تا زمان مقرر فرا برسد.

بعد از تمام شدن زمان با فرو رفتن چاقو در بدن خروس صدایش بالا می آید.


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:, توسط حسین

سلام.خستمه.بابا تبلیغمو بکنین.در ضمن شما به من بگین از من چی می خواین؟یعنی ایرادات وب منو بگین.تازه خوبی هاشم باید بگین.

باید بگم که چرا بازدید ها بعد از این که آپ کنم زود زیاد نمیشه؟

بابا وب من از اون وب هایی که هیچی توش نیست ولی بازدید 100 روزانه دارن چیش کمتره؟ها؟

این چیزیه که شما باید بهم بگین.


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:, توسط حسین

 دوستتان دارم.

ای کسانی که با من بودید.

و در آفتاب گرم محبت،با من سیاه شده اید.

و با دلی به مقاومت کوه،

به من،

قطره ی باران امان داده اید.

دوستتان دارم.

ای درختان تنومندی که با ریشه هایتان،

دیوار های مشکلات را را خراب می کنید،

و راه را برای رهگذران هشق،هموار میسازید.

دوستتان درام.


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, توسط حسین

 دارم سبزی خورد می کنم ... دستم بریده ... میگم مامان چسب داری؟

میگه دستتو بریدی؟!

پَـــ نَ پَــــ می خوام کارم تموم شد دوباره سبزیارو بچسبونم!

*

به دوستم زنگ زدم میگم ماشینم روشن نمیشه میگه استارت میزنی روشن نمیشه؟میگم پَـــ نَ پَــــ وقتی ازش خواهش میکنم روشن نمیشه

*

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟ پَـــ نَ پــَـَـَـــ اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم

*

کلاغه به روباهه میگه:گفتی آواز بخون که پنیر از دهنم بیافته؟ روباهه میگه:پـَـَـ نَ پـَـَــــ می خواستم واسه آکادمی موسیقی گوگوش ازت تست بگیرم

*

یــارو سربازی بوده برادرش نامه میده:

ما برات خواستگاری رفتیم، برات زن گرفتیم، خدا بهت یه پسر داد، اسمش کامبیزه، زنت خراب بود، طلاقش دادیم. مواظب خودت باش. دیگه بدون فکر ازدواج نکن. اینا همه تجربست!!!!!!

*

داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده،خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟میگم پـَـ نَ پـَـ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم بریییید برییییییید

*

دختره میگه اگه من برم خارج تو با یه دختر دیگه ای دوست میشی؟

پَـــ نَ پَـــ میرم تو اتاقم خودمو حبس می کنم رو دیوارشم می نویسم: شاید این جمعه بیاید ... شاید

*

دراز کشیده بودم لب استخر ... دوستم میگه آفتاب می گیری؟

پَـــ نَ پَـــ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس !

*

سر جلسه امتحان می گم استاد چقد دیگه وقت داریم؟

میگه تا آخر امتحان؟

پَـــ نَ پـَـــ تا ظهور آقا امام زمان

*

زنگ زدم به دوست دختر دوستم فوت میکنم میگه مزاحمی؟میگم پَـــ نَ پَــــ نسل جدید کولرهای ال جی هستم با دو سیم کارت مجزا

*

 

*

دیشب رفتیم استخر، می خواستیم کفشارو تحویل بدیم کلید بگیریم، طرف می گه شما هم کفش دارین؟؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ طرح حرم تا حرم بوده پابرهنه اومدیم ثواب ببریم

*

شمع های ماشینم سوخته,رفتم تعمیرگاه...میپرسه عوضشون کنم؟؟

پـَـَـ نَ پـَـَــ

فوتشون کن تا صد سال زنده باشی

,

توسط حسین

 به دوستم میگم یه ذره حجابتو درست کن ... میگیرن !

میگه کی ؟ پلیس ؟
پَـــ نَ پَــــ دست اندرکاران شبکه فشن تی وی


رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کن!
 
با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم. دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَ پَــــ... گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!
 
تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!
 
بعد از چند ساعت عمل بچم به دنیا اومده با کلی ذوق به بابام نشونش می دم.میگه بچته؟؟؟!! میگم پَــــ نَ پَــــ اینو الان از اینترنت دانلود کردم نسخه آزمایشیه واسه تست تا اصلش بیاد!!!
 
 دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟ میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!
 
به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد...
 
واسه استخدام رفتم یه شرکتی خانومه میگه :شما برای آگهی استخدام اومدین؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!!!!!
 
رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟ گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !
 
جلو خواهرم سوسکه رو با دمپایی لهش کردم دل و رودش پخش زمین شده ...
خواهرم میگه مرده الان ؟
پَــــ نَ پَــــ این ترمیناتوره الان خودش رو جمع میکنه دوباره راه میافته
 
رفتم خونه دوستم کامپیوترش خرابه... میگم پاورت سوخته کامل! میگه یعنی یکی دیگه بگیرم ؟ میگم پَـــ نَ پَــــ سوختگیش جدی نیست پماد سوختگی بزنی خوب میشه
 
میگم دیشب یه پشه اومده بود تو اتاقم میگه کشتیش؟ پَــــ نَ پَـــــ اومدم بِزنم، نتونستم ، خونِ من تو رگهاش جریان داشت! ،یهو گفت بابا ...!! بعدشم نشَستیم دوتایی تا صبح گریه کردیم ، گوشه اتاق
 
تصادف کردم، زنگ زدم ۱۱۰ ... پلیسه اومده میگه تصادف کردی؟!گفتم پـــ نَ پَـــــ اینا همش نقشه بود بیای ببینمت
 
میگه چجوری رفتی آمریکا ؟
میگم من اینجا دانشجو ام.
میگه یعنی « اپلای » کردی؟!
پَــــ نَ پَـــــ وقتی کنکور آزاد میدادم انتخاب هفتمُ تیک زدم آمریکا قبول شدم
 
یارو با ١٦٠تا سرعت زده به یه عابر پیاده عابره پرت شده٢٠متر اونطرفتر افتاده زمین هیچ تکونیم نمیخوره.دوستم میگه یعنی مرده؟
میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ داره تمارض میکنه پنالتی بگیره
 
, توسط حسین

 در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود. هیچکس نمی دانست که چرا او تنهاست و زن و فرزندی ندارد. او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود.شاید به خاطر همین خصوصیت هیچکس به سراغش نمی آمد …

و از او وحشت داشتند ، کودکان از او دوری می جستند
و مردم از او کناره گیری می کردند.
قیافه ی زننده و زشت پیرمرد مانع از این بود که کسی او را دوست داشته باشد
و بتواند ساعتی او را تحمل نماید. علاوه بر این ، زشتی صورت پیرمرد باعث تغییر اخلاق او نیز شده بود.او که همه را گریزان از خود می دید دچار نوعی ناراحتی روحی شد.

که می توان آن را به مالیخولیا تشبیه نمود همانطور که دیگران از او می گریختند او هم طاقت معاشرت با دیگران را نداشت.و با آنها پرخاشگری می نمود و مردم را از خود دور می کرد.

سالها این وضع ادامه یافت تا اینکه یک روز همسایگان جدیدی در نزدیکی پیرمرد سکنی گزیدند آنها خانواده ی خوشبختی بودند که دختر جوان و زیبایی داشتند.یک روز دخترک که از ماجرای پیرمرد آگاهی نداشت از کنار خانه ی او گذشت اتفاقا همزمان با عبور او از کنار خانه ، پیرمرد هم بیرون آمد و دیدگان دخترک با وی برخورد نمود. اما ناگهان اتفاق تازه ای رخ داد پیرمرد با کمال تعجب مشاهده کرد که دخترک بر خلاف سایر مردم با دیدن صورت او احساس انزجار نکرد و به جای اینکه متنفر شده و از آنجا بگریزد به او لبخند زد.
لبخند زیبای دخترک همچون گلی بر روی زشت پیرمرد نشست.آن دو بدون اینکه کلمه ای با هم سخن بگویند به دنبال کار خویش رفتند.همین لبخند دخترک در روحیه ی پیرمرد تاثیر بسزایی داشت . او هر روز انتظار دیدن او و لبخند زیبایش را می کشید.دخترک هر بار که پیرمرد را می دید ، شدت علاقه ی وی را به خویش در می یافت و با حرکات کودکانه ی خود سعی در جلب محبت او داشت.

چند ماهی این ماجرا ادامه داشت تا اینکه دخترک دیگر پیرمرد را ندید. یک روز پستچی نامه ای به منزل آنها آورد و پدر دخترک نامه را دریافت کرد. وصیت نامه ی پیرمرد همسایه بود که همه ی ثروتش را به دختر او بخشیده بود.


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, توسط حسین

 می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...


می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: ...

فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه می گویند؟!...

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند... می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!... مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند


.: Weblog Themes By Pichak :.


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 73
بازدید کل : 23339
تعداد مطالب : 69
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1



هیچکدام از حقوق این وبلاگ محفوظ نیست | طراحی : گیجک