وروجک های کم سن و سال
 
بر علیه آرامش

محل درج آگهی و تبلیغات
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 آقا اسپم بود.به خودتون نگیرین.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 سلام.دیروز کلاس ویولن داشتم.ولی تعطیل شد.خوب اگه قتله،بگید میتونید برید،ولی فقط موسیقی غمگین.آخه این انصافه؟


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 

http://hashtgerd2.persiangig.com/images/(hashtgerd.bloghaa.com)troll221.jpg

بقیه در ادامه مطلب


http://hashtgerd2.persiangig.com/images/(hashtgerd.bloghaa.com)troll223.jpg

http://hashtgerd2.persiangig.com/images/(hashtgerd.bloghaa.com)troll218.jpg

http://hashtgerd2.persiangig.com/images/(hashtgerd.bloghaa.com)troll222.jpg

http://hashtgerd2.persiangig.com/images/(hashtgerd.bloghaa.com)troll220.jpg

 


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 

 

 

 

 

 

بقیه ترول ها در ادامه مطلب ...



 

 

 

 

 

http://a4faran3.ir/wp-content/uploads/2012/06/547074_467993426560162_1205550878_n.jpg

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 اصفهانیه باباش میمیره : روز سوم ختم شلوغ میشه . میره به برادر بزرگش میگه اگه هفتم همینطوری باشه بلال بیاریم بفروشیم

پیام عاشقانه چوپان به نامزدش : چشمان سیاه تو چون پشگلی در سطل شیر است
به لره میگن وقتی حضرت یونس گم شد چی شد؟ میگه سازمان یونس کو تاًسیس شد
ترکه هلو میخوره به هسته اش که میرسه یهو میگه : ای ول گردو هم داره
عروسی دختر ترکه بوده . فامیلهای داماد شعر میخوندن و میگفتن : نون و بنیرو نعنا مادر عروس شد تنا . بابای عروس شاکی میشه میگه : نون و بنیرو بونه بس من انم تو خونه
به ترکه میگن اگه کار بد بکنی توی اون دنیا جلوتو میگیرن، میگه: اشکال نداره، فقط فشارش ندن
دعای غضنفر : خدایا تا زنده ایم ما را از دنیا نبر
غضنفر از کلاس راهنمایی رانندگی میاد بهش میگن بابات فوت کرد ، میگه : مار زدش ؟ میگن آره میگه : از پشت زدش ؟ میگن آره میگه مار مقصره
یارو ماشین تخلیه فاضلاب میخره پشتش مینویسه چشم امیدما به کون شماست
زنه میره کفش فروشی میگه آقا یه جفت کفش میخوام پشتش باز باشه جلوشم منگوله دار باشه توشم گرم باشه یارو میگه اینطوری که شما گفتی پس بیا پاتو بکن تو کون من دیگه




غضنفر با خدا قهر می‌کنه.می‌خواد نماز بخونه میگه 4رکعت نماز ظهر می‌خوانم بههیچکس هم مربوط نیست...!


 

به لره میگن: نظرت راجعه به این 4 مورد چیه؟
1- شخصیت
2- شعور
3- فهم
4- عقل
لره یک کم فکر میکنه میگه: به نظر من این همون چهار محال بختیاریه.
دهاتیه میاد تهران می بینه همه لباس آستین کوتاه پوشیدن تعجب می کنه می گه:
اوا پس اینا چه جوری دماغشونو پاک می کنن...؟

 

به یه ترکه کرگدن رو نشون میدن و ازش میپرسن که شما به این چی میگین؟
ترکه یه نگاهی به کرگدن میکنه و میگه:
ما گُه میخوریم به این چیزی بگیم...!

 

دو تا ماشین با هم تصادف می‌کنند.
افسر میاد و می‌پرسه: کدومتون مقصر بودید؟ 
غضنفر میگه: والله من خواب بودم، ندیدم...!



به غضنفر میگن این شعر از کیه : سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز

میگه نمیدونم یه راهنمائی بکنید.... میگن اسم شاعر تو خود شعره میگه : اهان فهمیدم .. جواد نکونام


 

غضنفر میره دستشوئی زنونه میگیرنش میگن : مگه کوری نمیبینی زنونست؟ میگه من چکار کنم اینجا نوشته: زنا، نه! اونطرف هم نوشته: مردا، نه



 

سره سفره عقد عروس بله نمی گفته. داماد یکم فکر میکنه و با صدای بلند می گه:
عمو زنجیر باف



 


 

غضنفرشب عروسیش پشت به عروس میخوابه عروس میگه چرا اینجوری میکنی؟؟؟
میگه :ازدواج کردم این کثافت کاری هارو بزارم کنار

 

آمریکا: ما به ایران گندم نمیدهیم
غضنفر: به جهنم، نون خالى میخوریم

 

غضنفرزنش دو قلو می زاد به دکتره میگه: دکتر ارزون حساب کن جفتشو ببرم

 

غنضنفر اول محرم پشت ماشینش می نویسه: "خیلی از دستت دلخورم یزید

 

غضنفر چربى خون داشته, دکتربهش میگه: روزى ۶ کیلومتر راه برو! بعد از۳ ماه زنگ میزنه میگه: من الان لب مرزم چه کار کنم

 

غضنفر یتیم خونه میزنه روز اول جلسه اولیا و مربیان میذاره


 

قانون پایستگی جنتی : جنتی نه به دنیا میاد و نه از بین میره فقط از نماز جمعه ای به نماز جمعه ی دیگه منتقل می شه



 

پلیس به غضنفر: اینجا ماهی‌گیری قدغنه!!!
غضنفر: ولی اینجا تابلونزدین!!!
پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین


 

یارانه ی محبت هاتو قطع نکن ، من زیر خط فقر مهربونیاتم

 

مهریه در سال ١٣٩٠ : ١٢۴ نان سنگک طرح قدیم

 

به ترکه میگن باریک الله یعنی چی ؟ میگه یعنی خدا لاغر است

 

خلاصه خبرها در اخبار جمهوری اسلامی: اوضاع در همه جای دنیا از ایران بدتر است

 

به ترکه میگن یه میوه شیرین و آبدار نام ببر. میگه: خیار. میگن خیارکجاش شیرین و آبداره؟! میگه با چائی شیرین بخور نظرت عوض میشه

 

یارو میره نونوایی میپرسه این نونا چنده شاطر بهش قیمت میده! یارو میگه حالا ما بریم یه دوری بزنیم

 

جهان سوم جایی است که در آن کنجد روی نان بربری " آپشن " محسوب می شود

 

اطلاعیه شیطان: تا میتوانید گناه کنید به علت مبلغ بالای قبض، گاز جهنم قطع شده از آتش خبری نیست.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 دو قطره آب ریخت رو مانیتور

اومدم با دستمال کاغذی پاک کنم دیدم قهوه ایه

تعجب کردم ، نگو گــــِـــل درست شده بود !

.

.

.

ما دانشگاه قبول شدیم زنگ زدیم خبر بدیم

گفتیم پیرزن چه میدونه شیمی و مهندسی شیمی فرق داره

گفتم مامان بزرگ شیمی قبول شدم گفت شیمی ؟ یا مهندسی شیمی ؟؟

.

.

.

خنده بازار

 از جوانمردی فقط ایستگاهش مانده

 ایستگاه بعد علی آباد …. !

.

.

.

قدرت بوگاتی ۱۰۰۱ اسب بخاره

قدرت پراید ۶۳ الاغ بی‌بخار !

.

.

.

بقیه جوک ها در ادامه مطلب ...

 


اینقد بدم میاد از این آدمای جَو گیرِ ضایع …

از اون روزی که رفته دانشگا ! یکی در میون انگلیسی میاد وسط حرفاش !

آخه الدنگ عین آدم حرف بزن خوب

تو کخنده بازاره نمیتونی ۲ تا جمله کامل انگلیسی حرف بزنی

حداقل زبون مادریتو خراب نکن :|

.

.

.

دقت کردین ؟

اینایی که میرن کلاس گیتار ، بدون استثنا اولین آهنگی که یاد میگیرن

آهنگ خز شده و ضایعِ “اگه یه روز بری سفر” میباشد

پ.ن : از اساتید محترم خواهشمندیم یکم تنوع به خرج بدید

.

.

.

موقع خواب : بابام : گوشیرو کجا گذاشتی؟

مامانم : بالا سرت ! بابام : چرا بالا سر خودت نذاشتی؟

مامانم : چونکه سرطانزاست ….. !

یعنی عشق میچکه ها !

.

.

.

دیروز رفتم بقالی سر کوچمون یه دختر و پسر دوخنده بازارقلو خوشگل کوچولو تو بقالی بودن

بعدش من لپای دختررو کشیدم گفتم اسمت چیه ؟

پسره عصبی شد گفت زهرا اسمتو بهش نگو

.

.

.

- چطوری بهش بگم دوستت دارم؟

+خیلی راحت بهش بگو

- باشه بیا با تو تمرین کنیم

+باشهخنده بازار

- دوستت دارم

+منم دوستت دارم,خب حالا برو بهش بگو

- بهش گفتم…

.

.

.

شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه !

.

.

.

دقت کردین بیشتر مواقع احساس می کنیم گوشیمون زنگ خورده

بعد که نگاه میکنیم میبینیم یه توهم ویبره ای بیش نبوده؟؟؟

.

.

.

اون تفریحاتی که تو فرجه ی امتحان ها به ذهنم میرسه

تو تابستون به ذهنم نمیرسه! یه همچین وضعیتی داریم الان !!

.

.

.

الان یه مگــس رو مانیتورم ﻧﺸﺴﺘﻪ بود ، ﻣﯿﺨﻮﺍستم ﺑﺎ ﻣﻮﺱ

ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﻨﺪﺍﺯﻣﺶ ﺗﻮ ﺭﯾﺴﺎﯾﮑﻞ ﺑﯿﻦ ! D:

یه همچین آدمینِ توهم زده ای هستم من

.

.

.

ظالم باشی بت میگن حیوون!

مخنده بازارظلوم باشی میگن حیوونی…

.

.

.

دقت کردین تعداد خواننده های ایران ، از شنونده ها داره بیشتر میشه؟

.

.

.

سلامتی اونایی که وقتی دونفری از خیابون رد میشن

همیشه سمت چپ وایمیسن …

 

.

.

.

یکی بود یکی نبود

غیر از خدا هیچ کس نبود(دقت کنید،هیچ کس نبود)

در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند…:|

حالا می فهم،

ما با قصه خواب نمی رفتیم.

همون اول هنگ می کردیم!!!

.

.

.

همه یکی رو میشناسن که تو بازار حمالی میکرده

و بار میبرده الان پولدار شده و نیاوران برج داره !

.

.

.

چرا کل هواپیما رو از جنس جعبه سیاه نمی سازن که بعد همش سالم بمونه ؟

.

.

.

شما یادتون نمیـاد ..

یه زمانی بعد از قیژژژ قیژژژ مودم

میرفتیـم یــاهـو .. Asia Global Chat

توی رومای یـاهـو به طرف PM میزدیم میگفتیم ASL Plz !!

مثل الان تکنولوژی انقد پیشرفت نکرده بود !!!

.

.

.

ناخوانا ترین نوشته روی بسته بندی مواد غذایی ایـرانی

تاریخ انـقـضاء و قیمتـشه !

.

.

.

دقت کردین شعخنده بازارور اگه خریدنیم بود بعضیا از کنارش رد میشدند

 بازم نمی خریدند؟؟

.

.

.

یه بارم اومدم به مهمونا شیرینی تعارف کنم گفتم:

” بفرمایید دهنتونو سرویس کنید”

.

.

.

ایستک خریدم ، در باز کن رو دادم به دوستم

 میگه : با این بازش کنم ؟!!!

میگم پ نه پ !!! روش راست کلیک کن!

اوپن ویت رو بزن ! با اینترنت اکسپلور بازش کن !!

.

.

.

رفتم تو دکه روزنامه خبر بخرم

یه زنه اومده میگه آقا ببخشید آدامسه موزی دارید؟

مرده یه آدامس موزی بهش داده، زنه میگه نه یه طعم دیگشو میخوام !

.

.

.

طرف اومده تو سایت پست سال ۸۸ رو خونده

نظر داده

“خییییییییییییییییلیییییییییی قدییییییییییییمیییییییییییییی بوددددددددد ! “

اخه تو که هنوز حتی بلد نیستی تاریخ یه مطلب رو بخونی بیخود میکنی میای تو اینترنت !

.

.

.

ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه !

قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم !

خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه !

موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی !

پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن !

آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن !

مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن !

.

.

.

اونقدر که ما توی کارای خدا دنبال حکمت می گردیم

خود خدا هم اونقدرا قصد و غرضی تو کارهاش نداشته!

.

.خنده بازار

.

به دوستم میگم میخوام برم سمت گیاهخواری ..

نظرت چیه ؟!

بابام : آفرین پسرم خیلی هم خوبه مگه تو چیت از بـُـز کمتره !!!

.

.

.

یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم

یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم

ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادندنبال من!

یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست

خیلی ریلکس ماشین رو تهه کوچه پارک کردم رفتم

تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان

.

.

.

خطرناک ترین جای دنیا میدونی کجاست؟

مستراحی که سنگش خیلی دور از در است و درش هم قفل نمی‌شود …

.

.

.

یه دوره ای از زندگی دیگه با چیزی خوشحال نمیشی با چیزی هم ناراحت نمیشی

این حال ِ بیتفاوتی خطرناکه

.

.

.

توی دروازه! گل رو لیونل طلایی میزنه!!

حیفه که به این بازیکن بگیم مسی!!!

[سرهنگ علی‌فر - گزارش بازی آرژانتین برزیل]

.

.

.

انقد بدم میاد از اینایی که یه ساعت داری با عشق حرف می زنی

همین که ساکت میشی در میاد میگه من الان باید برم

بعدا راجع بهش حرف می زنیم…احساس بوق بودن می کنه آدم:|

.

.

.

یه رفیق داریم اسطوره ی مشکلاته !

بدشـــــــــانس ، بدهکـــــــــار ، تنـــــــها ، مشروط …!

یعنی دیگه مشکلی نمونده که این تجربه نکرده باشه !

زنگ زدم بهش ، میدونید آهنگ پیشوازش چی بود؟؟

همه چی آرومه… من چقد خوشحــــــــــــالم ..!

.

.

.

اس ام اس طنز و خنده دار

خیلی باحال بود خنده بازارولی ما نبودیم

بعدنا هم خیلی باحاله ولی ما نیستیم !

.

.

.

بعضی ها مثل دستگاه سی تی اسکن میمونن

 فقط تو وجود آدما دنبال عیب میگردن

.

.

.

کره ای : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه عشقت عذاب آور نیست

آمریکایی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه ساندویچ گرم غذاب آور نیست

یونانی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه دسته چک عذاب آور نیست

انگلیسی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مهمونی بزرگ عذاب آور نیست

برزیلی : هیچ چی مثل منتظر بودن واسه یه مسابقه فوتبال توپ عذاب آور نیست

ایرانی : انگار شما تا حالا با dialup کار نکردید!!!

.

.

.

پسره به هزار امید از نامزدش می پرسه

از کجا بدونم منو واسه خودم دوست داری؟

برگشته میگه:

قیافه و هیکل که نداری

بچه مایه دارم که نیستی

اخلاقتم که گند دماغه

به جز خودت چیزی واسه دوست داشتن نمی مونه عزیز دلم !!

.

.

.

خیلی حس بدیه وسط یه بحث جدی متوجه شی

حق کاملا با طرف مقابلته و داری رسما زر میزنی!

.

.

.

طبق آخرین آمار، خانوم ها ۷۰٪ عمر خود را

در جستجوی یافتن آدرسِ ” یه دکترِ خوب ” سپری میکنند!

.

.

.

پـــ نــــ پــــ های جدید

یه عده هم از ته صف عابر بانک خودشونو میرسونن جلو

و میگن آقا بذار من یه شارژ میخام فقط…!

انگار مثلا یه دونه نون میخاد که معطلی نداره :) )

.

.

.

اسمش دمپاییه ولی اصلن دمه پا نیس…

معمولا تو دور ترین نقطه توالت پارک شده..:دی

همیــــــــــــشه همینوجوریه هااا..:)

.

.

.

مسئله اینجاس که اگه قرار بود حکایت

«از دل برود هر که از دیده برفت…» واقعیت داشته باشه

اونوقت نصف مشکلات بشریت حل می شد

.

.

.

ترول های جدید

تو به من می خندی چون من متفاوت هستم

من هم به تو می خندم که فرقی با بقیه نداری

.

.

.

خدایا ….

از اینکه مرا در حد ایوب به حساب می آوری ،

سپاسگذارم … !!

.

.

.

کسانی که در حال رقص هستند

توسط کسانی که صدای موسیقی را نمی شنوند دیوانه انگاشته می شوند !!!

“نیچه”

.

.

.

عکس خنده دار

عشق که آپشن نداره

خودت باش کسی هم اگر خوشش نیومد ، نیومد ، اینجا مجسمه سازی نیست . . .

.

.

.

میگه: چرا زن نمیگیری؟

میگم: مرسی من همینطوری راحتم

میگه :‌آخه ما ناراحتیم تو راحتی :)

.خنده بازار

.

.

+ چقد مامان بابات خوب و مهربونن :)

- واسه اینکه تو اینجایی …

.

.

.

جملات طنز

دو تا تی‌شرت خریدم یکی Small یکی XXL، جفتشم اندازمه :|

.

.

.

پولدارها پله ترقیِشان “برقی” است!

بله آقا جان !

.

.

.

درسته که جواب ابلهان خاموشیست

ولی‌ بعضی مواقع . . .

شما بزن دهنش رو صاف کن تا روشن بشه. لازمه

.

.

.

دقت کردین تو این فیلما که نشون میدن هر کی می افته تو آب

اصلا شنا بلد نیست ولی اون که بیرن واستاده در حد یه غریق نجات کامله!

.

.

.

بهترین مطالب طنز

واقعا واسه آیفون (دربازکن) توی ایران فرهنگ سازی نشد.

می پرسی کیه؟ میگه باز کن،یا میگه منم

خب برادر من دارم سوال ازت می پرسم قشنگ گوش کن

و پاسخ مناسب بده خو میدونم تویی خو میدونم زنگ زدی که در رو باز کنم

خو دارم میپرسم کی هستی لامصب

حالا بماند بعضی وقت ها ازین ور میگیم الو!!!

.

.

.

وقتی میس‌کال برام می‌افته ۵% دلیل ِ چک کردنم اینه ببیم کی بوده!

۹۵%ش واسه اینه که اون آیکون میسکال بالای گوشی بره

.

.

.خنده بازار

این روزها به جای” شرافت” از بعضی انسان ها ، فقط” شر” و” آفت” می بینی..

.

.

.

وصیت نامه یه پنگوئن به پسرش:

پسرم…من این رو در حال فرار از دست یه شیر دریایی مینویسم.

… فقط این رو بدون:

اگه طبیعت تو رو انداخته وسط قطب جنوب،

و هم زمان خشتکت رو تا این حد پایین قرار داده که نتونی بدوی،

و تنها وسیله ی دفاعیت رو دوتا بال قرار داده

که روی هم مساحتشون اندازه یه دمپایی نمیشه،

بدون که طبیعت میخواد چیزی رو بهت بگه…

میخواد اینو بگه که تو فقط یه منبع غذایی هستی!..

.

.

.

خنده بازار

سوار تاکسی شده بودم!

پولو دادم به راننده ، ۱۰۰ تومن برای بقیه پول نداشت!

گفت به جاش یکم جلو تر پیادت میکنم…

.

.

.

ظهر داشتم با دوستم راه میرفتم بهش میگم بیا از تو سایه بریم..

میگه: نه عینک آفتابی دارم؛ باس از آفتاب بریم :|

خدایا نعمتتو شکر ببین با کیا شدیم ۷۰ میلیون :|

.

.

.

خنده بازار

دقت کردین تو همه فیلما ادم پولدارا یا سرطان دارن یا بد بخت بی چاره و تنهان؟

.

.

.

اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتدبگویید اشبتاه کجاست؟؟؟

۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹
۱۲۳۴۵۶۷۸۹

یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟:))
اشتباه این هست که
کلمه هسیتد-هستید و اشبتاه-اشتباه
من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!
بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم ؟؟…
حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!
پس بریم اول مهد کودک بخونیم…

حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!
چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟؟؟؟:)))))
ههههههههههههههههه
الوووووووو یبمارستان دیوونه ها؟؟؟؟؟
بیایید این دیوونه ها رو از اینجا ببرید!!!….
هههههههههه

حتی کلمه بیمارستان هم اشتباهه!!:)))
خخخخ خخخخ

خوب سرکار رفنیتا :) )
ااا بازم اشتباه خوندی که رفتنو:))))))


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 وزارت ارشاد شعر «اتل، متل، توتوله» را به دلايل زير ممنوع كرد:

1. وجود كلمات توتوله، پستان و تحريك كودكان 2.استفاده از كشور هندوستان 3.زن كردي 4. ترويج بي حجابي

شعر اصلاح شده:....اتل متل زباله، گاو حسن باحاله، هم شير داره هم آستين، شيرشو بردن فلسطين، بگير يك زن راستين، اسمشو بذار حكيمه، كه چادرش ضخيمه


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 اگر مردي و زني به قصد چت خصوصي (استغفر الله) وارد مسنجر شوند واجب است كه قبل از چت صيغه حلاليت مجازي بين آن دو جاري شود . اين صيغه به صورت لوگو در دسترس همه افراد قرار ميگيرد تا با كليك به روي آن به صورت خودكار جاري گردد. *كليك كردن هر دو مستحب است* بديهي است اين صيغه تنها تا باز بودن پنجره اعتبار دارد و با بسته شدن پنجره چه سهواً و چه عمداً صيغه خود به خود فسخ مي گردد. و من الله التوفيق ....


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 شيخي را گفتند : مدتي است که در شهر شلوار کوتاه رايج گرديده و دختران بسياري اين البسه بر تن مي کنند. در مذمت شلوار کوتاه چيزي بگو تا دختران از پوشيدنش صرف نظر نمايند. شيخ ما خروشيد و گفت:خاموش!!! که شلوار کوتاه را فايده بسيار است و من در مذمتش هيچ نگويم گفتند: يا شيخ ! فايده اش چيست؟؟؟؟ شيخ ما گفت: چون دختران شلوار کوتاه پوشند،  پسرها سر به زير گردند و پايين را بنگرند. چون پايين را بنگرند هم از گزند تيرشيطان در امان مانند هم از شر چاله!



نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 دوستان جاتون خالی جمعه رفتیم بیابون.من با خوشحالی دویدم که یه سنگ اومد جلوی پام و با صورت افتادم توی تپاله های گاو!!!

خیط شدیم رفت.ولی کلی حال کردیم.

چای،بیسکوییت،شکلات،میوه،غذا،آب،درخت،بلبل، و ...................   .


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 جدیدترین سوتی های فیس بوکی
۱۴ مرداد

جدیدترین سوتی ها و گاف های ایرانی و فارسی برگرفته از فیس بوک



سوتی ماه رمضونی

گلاب به روتون بعد از خوردن سحری رفتم دست به آب
مامانم اومده میزنه به در میگه :
حمیییییییید!!
چیزی نخوریا
اذون گفت !!!!!!!!!!!
آخه مادر من نبینی کجام الان ؟؟؟
من O_O



مشکل داشتن دوست دختر شکاک

سال ۸۲-۸۳ یه دوست دختر داشتم که فوق العاده شکاک و الکی بد بین بود که بعدها متاسفانه همسرمم شد،بگذریم اون موقع من دانشجوی بیرجند بودمو اون خانم کرج بود،یه شب که تو اتوبوس بودم که بیام کرج ساعت ۲ نصفه شب زنگ زد بهم گیر که الا و بلا تو دروغ میگی تو اتوبوسی و داری میای معلوم نیست الان خونه ی کدومیکی از رفیقاتی منم که قاطی کرده بودم دیدم هیچ راهی نداره به این دیوونه بفهمونم .بغل دستم احسان یکی از دوستام نشسته بود دست به دامنش شدم که احسان جان عزیزت یه کاری بکن وگر نه فردا برسیم بد بختم احسانم نامردی نکرد یهو داد زد جمــــــــــال محمد و آل محمد صلوات یهو همه مسافرا از خواب پریدن و اولین ایست بازرسی وسط کویر یه جایی به اسم خوربیابانک از اتوبوس انداختنمون پایین


جدیدترین سوتی های فیس بوکی
۱۴ مرداد

جدیدترین سوتی ها و گاف های ایرانی و فارسی برگرفته از فیس بوک



سوتی ماه رمضونی

گلاب به روتون بعد از خوردن سحری رفتم دست به آب
مامانم اومده میزنه به در میگه :
حمیییییییید!!
چیزی نخوریا
اذون گفت !!!!!!!!!!!
آخه مادر من نبینی کجام الان ؟؟؟
من O_O



مشکل داشتن دوست دختر شکاک

سال ۸۲-۸۳ یه دوست دختر داشتم که فوق العاده شکاک و الکی بد بین بود که بعدها متاسفانه همسرمم شد،بگذریم اون موقع من دانشجوی بیرجند بودمو اون خانم کرج بود،یه شب که تو اتوبوس بودم که بیام کرج ساعت ۲ نصفه شب زنگ زد بهم گیر که الا و بلا تو دروغ میگی تو اتوبوسی و داری میای معلوم نیست الان خونه ی کدومیکی از رفیقاتی منم که قاطی کرده بودم دیدم هیچ راهی نداره به این دیوونه بفهمونم .بغل دستم احسان یکی از دوستام نشسته بود دست به دامنش شدم که احسان جان عزیزت یه کاری بکن وگر نه فردا برسیم بد بختم احسانم نامردی نکرد یهو داد زد جمــــــــــال محمد و آل محمد صلوات یهو همه مسافرا از خواب پریدن و اولین ایست بازرسی وسط کویر یه جایی به اسم خوربیابانک از اتوبوس انداختنمون پایین



چگونه حال یکی رو یگیریم



یه بار شماره موبایل رفیقمونو با عنوان { به تعداد صد نفر کارگر با حقوق ۹۰۰ هزار تومان + بیمه نیاز مندیم } ازش ۱۰ تا چاپ کردم بردم زدم جا های شلوغ تهران . هیچی دیگه دهنش سرویس شد اومد التماس کرد جون مادرت بگو کجا ها اینارو چسبوندی من برم بکنم



گاف عظیم عروس خانواده



پسرم تازه بدنیا اومده بود
یروز تازه پوشک شو باز کرده بودم صدای باز شدن در اومد فک کردم شوهرمه
دودول پسرمو گرفته بودم دستم گفتم: فرزاد بیا نیگاه دودولش عین خودته نیگا مال تو هم اینجاش اینجوریه ولی شوهرم هیچی نگفت
چشتون روز بد نبینه سرمو عقب برگردوندم که برادر شرهرم وایستاده بود
هیچی دیگه حیثیتم به باد رفت تا یه ماه نمیتونستم باهاش چش تو چش شم



سوتی خفن خنده دار اشتباه لپی

چند روز پیش رفته بودم برای ثبت نام اموزشگاه.منشی اونجا هم یک پسر خوشتیپ و خوشگلی بود که داشت تند تند درباره ی مدارک لازم جهت ثبت نام توضیح می داد.من اومدم بپرسم کارت ملی یا کپی کارت ملی نمی دونم یه دفعه چی شد گفتم:کورته ملیا ؟ اونم نه گذاشت و نه برداشت گفت ها ها کورته ملی!!!!

سرکار گذاشتن دایی



خونه مادربزرگم بودم,با پسر عمه ام داشتیم فوتبال بازی میکردیم (peseمعروف :دی)ساعت۶ صبح شده بود.عموم اومد بره دسشویی گیجه خواب بود.ایستاد دمه در شرو کرد به در زدن.منم از روی شیطنت گفتم إحـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم Smile )))).بازم در زد بازم گفتم إحــــــــــــم.بیچاره دیگه رفت خوابید.فک کرد کسی داخلهTongue
من و پسر عمم =)))))) یکی باید مارو جم میکرد از رو زمینSmile)))
عموووم:|



پسر خوشگل

سوار تاکسی بودم صندلی پشت دم پنجره نشسته بودم یه پسرم صندلی بغل راننده نشسته بود . من یه لحظه نگام افتاد تو آئینه بغل دیدم چه خشگله پسره منم نگاه می گنه . چند بار چشم تو چشم شدیم . از ماشین که پیاده شدم دیدم کرایه نو حساب کرد :O
برادرم بود Smile ))))))))))))))))))

ویار کردن
یه مدت تو خونه افتاده بودم و بد جوری مریض بودم. یه روز هوس شیرینی کردم. پول دادم به داداشم (که اون موقع ده ـ دوازده سالش بود) گفتم برو یه کم شیرینی تر بگیر.
آماده شده بود بره که موقع پوشیدن کفش، ازم پرسید: راستی به چه مناسبتیه؟ گفتم: هیچی.
همین طور که نیشش باز بود، گفت: بگو دیگه. گفتم: ویار کردم. پرسید: ویار دیگه چیه؟ گفتم: زنهای حامله وقتی میخوان بزان، هوس خوراکیهای مختلف میکنن. بهش میگن ویار.
داداشم یه مکثی کرد، بعد نیشش بسته شد، بعد اخم کرد، بعد پول رو انداخت زمین و گریه کنان رفت تو اتاق.
به مامانم گفتم: این چش شد؟ رفت و برگشت گفت: هیچی. پسرم غیرتیه. ترسیده بره شیرینی بگیره، مردم بفهمن داداشش حامله است!!!
سوتی در دانشگاه
یه بارم کلاس آزمایشگاه داشتم جلسه اولم بود، چون ۱۰ دقه دیر رسیدم نه استادو میشناختم نه میدونستم کلاس کجاس با عجله رفتم سر یه کلاس دیگه نشستم. (۳جلسه از اون کلاس میگذشت)
اسما رو که خوند اسم من تو لیست نبود واسه همین لیستو گرفتم رفتم آموزش با هزار بدبختی یه لیست جدید گرفتم که اسممو تو اون لیست وارد کرده بودن! به طور کاملا اتفاقی آخرای کلاس فهمیدم که چه گندی بالا آوردم کلاسو اشتباهی اومدم.
هیچی دیگه تا یه هفته از خجالت تو دانشگاه آفتابی نشدم :|
بستنی مجانی
اعتراف می‌کنم بچه که بودم از اونجایی که عاشق بستنی بودم رفتم به بقال محلمون گفتم آقا رضا مامانم عاشق شما شده ولی‌ روش نمی‌شه بیاد بگه… اگه می‌شه با مامانم عروسی‌ کنین…می‌خواستم روزی ۱۰ تا بستنی مجانی‌ بخورم…ولی‌ بعدش بجای بستنی از مامانم کتک خوردم :دی
سوتی ایرانی دوغ آبعلی
اعتراف میکنم یه بار تو جمع خانواده نشسته بودیم همه بودن خاله عمه دایی عمو همه.بعد من جو گیر شدم گفتم بزار یه حرفی بزنم میخاستم به عموم بگم عمو شما تاحالا دوغ ابعلی خوردی برگشتم گفتم عمو شما تاحالا دوله ابعلی خوردی برای ده ثانیه سکوت شد بعد یه دفعه همه منفجرشدن منم از خجالت مردم
سوتی در خرید
اعتراف میکنم که یه بار با مامانم رفته بودم بازار بعدش اشتباهی دوساعت دنبال یه زنه دیگه رفتم تو این مغازه تو اون مغازه.تازه نظرم میدادم اینو بخر اونو بخر .بعد که زنه برگشت طرف من فهمیدم مامانم نیس.بنده خدا زنه ام هیچی نگفت
دزدی از شیرینی فروشی ها
اعتراف میکنم بچگیام با دوستام از یه شیرنی فروشی که ویترینش جلو در بود دزدی کردیم
به این صورت که ۲نفر سر شیرنی فروش رو گرم میکردن منم مثل این دزدای حرفه ای شیرنی کش میرفتم! کلا در کودکی به خیلی جاها دستبرد زدم…


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 یک مردِ روحانی، روزی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه

شکلی هستند؟" 

خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت.

درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی

داشت که دهانش آب افتاد.! 

افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می آمدند. آنها

در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده

بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پُر

کنند. اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و

قاشق را در دهان خود فرو ببرند.. 

مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد. خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی!" 

آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود. یک میز گرد با یک

ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت! 

افرادِ دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و تپل

بوده، می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت: "نمی فهمم!" 

خداوند جواب داد: "ساده است! فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به

همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار تنها به خودشان فکر می کنند!" 

وقتی که عیسی مسیح مصلوب شد، داشت به شما فکر می کرد! 

((تخمین زده شده که 93% از مردم این متن را برای دیگران ارسال نخواهند کرد. ولی اگر شما جزء آن 7%

باقی مانده می باشید، این پیام را با تیتر "7%" ارسال کنید 

من جزء آن 7% بودم! و به یاد داشته باشید، من همیشه حاضرم تا قاشق غذای خود را با شما تقسیم

کنم !


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 *** یکی از دوستام تعریف می کرد : "با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء 5-6 ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش. منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم .یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی. خلاصه حل شد.یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم...سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن.اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی...رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود؟گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم.خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟گف بله و یکی داد..رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین. الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام . ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم! یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت...! بعد منو صدا کرد جلو گفت این چی بود دادی به خورد من؟ گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم! کار همین شکلاته بود!شما درکم نمیکردین! خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!
***
نتیجه اخلاقی : وقتی دیگران درکتون نمی کنند ، یه کاری کنید درکتون کنند.!!!


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:, توسط حسین

 


.: Weblog Themes By Pichak :.


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 74
بازدید کل : 23340
تعداد مطالب : 69
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1



هیچکدام از حقوق این وبلاگ محفوظ نیست | طراحی : گیجک