وروجک های کم سن و سال
 
بر علیه آرامش

محل درج آگهی و تبلیغات
 
نوشته شده در تاريخ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط حسین

 پسرها : 


۱ - با ماشین میرن سراغ بانك، پارك میكنن، میرن دم دستگاه عابر بانك
۲ كارت رو داخل دستگاه میذارن
۳ كد رمز رو میزنن و مبلغ درخواستی رو وارد میكنن
۴ پول و كارت رو میگیرن و میرن

دخترها :

۱ با ماشین میرن دم بانك
۲ توی آینه آرایششون رو چك میكنن
۳ به خودشون عطر میزنن
۴ احتمالا" موهاشون رو هم چك میكنن
۵ توی پارك كردن ماشین مشكل پیدا میكنن
۶ توی پارك كردن ماشین خیلی مشكل پیدا میكنن
۷ بلاخره ماشین رو پارك میكنن و میرن دم دستگاه عابر بانك
۸ توی كیفشون دنبال كارتشون میگردن
۹ كارت رو داخل دستگاه میذارن، كارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه
۱۰ كارت تلفن رو میندازن توی كیفشون
۱۱ دنبال كارت عابر بانكشون میگردن
۱۲ كارت رو وارد دستگاه میكنن
۱۳ توی كیفشون دنبال تیكه كاغذی كه كد رمز رو روش یادداشت كردن میگردن
۱۴ كد رمز رو وارد میكنن
۱۵ ۲ دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن
۱۶ كنسل میكنن
۱۷ دوباره كد رمز رو میزنن
۱۸ كنسل میكنن
۱۹ به دوست پسرشون زنگ میزنن كه طریقهء وارد كردن كد صحیح رو براشون بگه
۲۰ مبلغ درخواستی رو میزنن
۲۱ دستگاه ارور (خطا) میده
۲۲ مبلغ بیشتری رو درخواست میكنن
۲۳ دستگاه خطا میده
۲۴ بیشترین مبلغ ممكن رو درخواست میكنن
۲۵ انگشتاشون رو برای شانس روی هم میذارن
۲۶ پول رو میگیرن
۲۷ برمیگردن به ماشین
۲۸ آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۲۹ توی كیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن
۳۰ استارت میزنن
۳۱ پنجاه متر میرن جلو
۳۲ ماشین رو نگه میدارن
۳۳ دوباره برمیگردن جلوی بانك
۳۴ از ماشین پیاده میشن
۳۵ كارتشون رو از توی دستگاه عابر بانك برمیدارن
۳۶ سوار ماشین میشن
۳۷ كارت رو پرت میكنن روی صندلی كنار راننده
۳۸ آرایششون رو توی آینه چك میكنن
۳۹ احتمالا یه نگاهی هم به موهاشون میندازن
۴۰ راه میفتن و میندازن توی خیابون اشتباه
۴۱ برمیگردن
۴۲ میندازن توی خیابون درست
۴۳ پنج كیلومتر میرن جلو
۴۴ ترمز دستی رو آزاد میكنن ( میگم چرا انقدر یواش میره ها )
۴۵ به حركت ادامه میدن.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فکر کنم مطلب تکراری باشه.


نوشته شده در تاريخ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط حسین

 سلام.چند وقت نبودم.ببخشید.سال نو مبارک. نظرات کمه.وضع مدرسه خراب.معلما عصبانی.اردو رو که لغو شد.شهریه گرون.نامردی زیاد.نمرات متوسط.سال تموم شد و معلما سگ تر.یعنی معلم و مدیر و ناظم و معاون و .................. کلا خر،نامرد،خسیس،سگ،بی منطق(ابته خودم هم آنچندان منطقی نیستم).تنها امیدم شمایین و ورزش اسکیت.از معلم مهربونم آقای سعید شاطری هم ممنونم.آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآهای اونایی که این مطلب رو میخونید داراب خیلی هم شهر له و نابودی نیست.اسکیتی ها حتما نظر بدن.بابا حس وب نیست(نام مستعار فردی میباشد)حالا بیا و حس رو ببین.راستی شما اگه دختر خالتون رتبه 22 پزشکی بود و دختر عمو و پسر خالتون دانشجو ی دکترای فیزیک و دختر خاله ی اونیکیتون رتبه522 پزشکی و خودتون هم از درس متنفر چیکار میکردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!


.: Weblog Themes By Pichak :.


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 69
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1



هیچکدام از حقوق این وبلاگ محفوظ نیست | طراحی : گیجک